فکر اولیه، در فیلمساز هیجانِ کشف بوجود میآورد و او را به پژوهش میکشاند. این فکر میتواند حاصل مشاهده اتفاقی و مشارکتی (به همراه استنباط مشاهده گر) یا یک مشاهدهی سیستماتیک و آماری باشد.
میخواهید دربارهی یک گروه اجتماعی یا یک دورهی تاریخی تحقیق کنید. هدف از تحقیق چیست؟ چه چیزی آن را به مسئله تبدیل می کند؟ گواتی، تاریخ تهران، یک رویداد یا معماری کاشان، فکرتان را مشغول ساخته است. محور اصلی چیست؟ چه رویکردی دارید؟ مردمنگاری است یا تاریخی؟ چه جنبهای؟ مردمنگاری نجات؟ یا مردمنگاری کاربردی؟ شاید جنبهی روانپزشکیِ گواتی، تاریخ نمایش در تهران دورهی قاجار و آسیابهای آبی کاشان برایتان جالب است؟ گواتی یعنی بیمار گرفتار باد. براساس رسمی کهن در بلوچستان برای مبتلایان، مجلس برگزار میشود.
وقتی ذهنتان را اشغال کرد و یک تصور روشن، دراماتیک و سینمایی (از آنچه که احتمالا در قصر قند و یا درنزدیک باغ فین دیدهاید) برایتان بوجود آمد به یک فکر اولیه دست یافتهاید. گاهی در اعتراض به بزرگنمایی نتایج پژوهش علمی گفته میشود پژوهش برای من معنایی جز حضور با دوربین دیجیتال در میدان تحقیق ندارد و هر اتفاقی باید سرصحنه رخ دهد نه هیچ جای دیگر. همه چیز را همانجا خواهم یافت. این حرف میتواند درست باشد، در صورتی که روشها رعایت شود چه فرقی می کند. البته اطلاعرسانی دربارهی گواتی، نو آورانه نیست. اما اگر تصور کنید که میخواهیم مستندی با این پرسش نخستین بسازیم:
گواتی (و خلیفه) در مجلس گواتی چه تصوری از ارواح و بادها دارند و این تصور چه تاثیری در بهبود بیمار خواهد داشت؟ با مستندی روبروئیم که موضوع به مسئله تبدیل شده است. یکبار هم آقایان محمدصادق دقتینجد و رحیم مرتضیوند آن را در ترکمن صحرا آزمودهاند.
با تبدیل موضوع تحقیق به یک مسئله، میخواهیم به تصور خلیفه و بیماران، به طور بیواسطه، نه از طریق گفتار بلکه به هر وسیله دیگری نزدیک شویم. جملهی فوق، شامل پرسشی با دو متغیر است: گواتی یا بیمار، متغیر وابسته و بادها (حتی خلیفه) متغیر مستقل هستند.
میدانیم پرسشهایی ارزش جستوجو را دارند که دارای دو متغیر باشند و در واقع به صورت یک مسئله مطرح شوند. پژوهش میدانی را چگونه آغاز کنیم؟ نحوه دستیابی چگونه است؟ چگونه تصورات را به شکل مبدل سازیم؟ چگونه به شجره نامه بادهای مسلمان و کافر و نحوه و لحظهی آمدنشان به مجلس پیببریم؟
تاریخ نمایش در تهران چطور؟ برای شروع و گستردن تصور اولیه، پرسش نخستین را در میانهی صفحه مینویسیم. این پرسش دارای اجزایی است. مرحلهی بعد، آغاز نوآوری است. چگونه موضوع را به مسئله تبدیل سازیم؟ مجموعه اطلاعاتی که قرار است بدست بیاوریم (کی؟ چرا؟ چگونه؟ چه کسی؟ کجا؟ زمینهها، پیش زمینهها، اسناد صدایی و تصویری) را به هر یک از اجزاء جمله متصل میسازیم و با تاکید بر هر یک، جهت و رویکرد پژوهش عوض میشود. در پژوهش"پیشینه و ضرورت مسئله و نو آوری را منعکس می کنند."
براساس تعریف اصلیِ گریرسون: فیلم مستند عبارت از"پرورش خلاق امر واقعthe creative treatment of actuality است. در این تعریف دو مولفه (پرورش خلاق و امر واقع) وجود دارد.
ناصر تقوایی در فیلم واقعگرای باد جن در پی ایجاد رابطهی منطقی و عقلانی بین دو مولفه فوق بود و البته متن اجتماعی را از طریق تدوین تفسیر میکرد. شما نیز ممکن است به وقایعنگاری (و هرگونه تفسیر و تاویل و برداشت و بازنمایی شخصی ) تمایل داشته باشید. گاهی اوقات هم بر اساس نوع مسئله باید بین دو مولفه پرورش خلاق و امر واقع رابطهای ذهنی برقرار سازیم. پژوهشنامه، مستندنامه نویس و مستندساز را به یک تصمیم سبکی رهنمون خواهد شد.
پی نوشت:
1- دربارهی تکنیکهای تبدیل موضوع به مسئله، رجوع کنید به سایت تالار دانشجو و مقالهی "روش نگارش وتدوین مقالات علمی-پژوهشی" دکتر فراملکی
2- همان مقاله، دکتر فراملکی
از محمد تهامی نژاد در رای ُبن مستند:
در کارِِ ساختن جهان
... و مستند مرا نکشت
مقدمهای بر مستند تلویزیونی
سینمای مستند ایران، عرصه تفاوتها
ضرورت نگارش" خلاصهی تک جملهای"