گود مقدس
نویسنده و کارگردان: هژیر داریوش. نویسنده گفتار: بهمن فرسی. فیلمبردار: مازیار پرتو. تدوین: روح ا… امامی. صدابردار: حسن مصلحی. موزیک: لوریس چکنواریان. محصول اداره کل امور سینمایی کشور، ۱۳۴۳.
*
متن گفتار فیلم
زمان حال، تهران و همان داستان؛ و نیز فاصلهها: دیروز، امروز، فردا. تنی از سرآمدان طریقتی دیرین؛ و طریقت، هر چند در بوته قرون، صورتها بر خود نهاد، اما بر نهاد باستانی خویش استوار بماند.
زورخانه، نامی گستاخ و آسان. بدین جا گودی واژگون با میانداری پنهان؛ و این گود کشتگاه پهلوانان. مردان میان و کنار، داستانی قدیم و آشنا؛ و مردان از نخست میان گود را برگزیدهاند؛ و زمانی دراز باید تا در قلمرو گود، نو رسیدهای پهلوان، و پهلوانی استاد، و از میان استادان یک تن، پهلوان سالار گردد.
پهلوان کمالی قمی، واپسین دلاور دوره پهلوان سالاران. و تندیس شیران را بر گور پهلوانان نهادند؛ و تصویر شیر را به نشان قومیت برگزیدند.
مدخل فرو قامت است تا چشم پاس خاک فرونگذارد؛ تا در کار تناوری، فروتنی استوار بماند، تا مردان عنان غرور از کف ننهند؛ و اندوه روشنی روان را به سرور افراشته تن نفروشند؛ و چنین است که نامها بر لوح دلاوران مینشیند؛ و تصویرها جاودان میشود؛ و حقیقت به افسانه میآمیزد؛ و یاد دیرینگان مانند سرمشقی دشوار، مردان را به آغاز کار لب فرو میبندد؛ و ستایش را در نگاهها میرویاند.
و اینک آغاز شنا، و باقر مهدیه نامی آشنا؛ و سرآغاز به تاریخ با هفتمین سده میلاد بود، و تجاوز بود و اشغال بیگانگان و شکست؛ و نظامیگری بر قوم ما حرام شد؛ تا دشمن آسوده بیارامد.
کار پنهان آغاز شد؛ و زورخانه به مثابه پروردگاه جنگاوران نجات در زیر زمین، برپا گردید. و گود، این میدان تنگ فرو نشسته، جز نشان دشواریهای کار پنهان در آن روزگار نیست؛ و چنین بود که در زورخانه جنگ افزارها به هیات آلات ورزشی پرداخته آمدند؛ و طبال حماسه سرا، از میدان کارزار، به خلوتگاه پهلوانان رخت بر گشود.
جنگ افزار دیگر: سپر، و از دیرباز تا دشمن، مجال منع نیابد، آن را سنگ بنامیدند.
به همه کوششی که در پنهان داشتن زورخانهها به کار رفت، سرانجام فرمانروایان اشغالگر، بر وجود گودها آگاه شدند؛ ولی از خام گمانی، پروای کار نکردند؛ و به کار قومی که روزگار خود را با درای طبل سپر میکند؛ دهانشان به قهقه بشکافت.
سرانجام ندای رستاخیز پاکند، رقصان، پایکوبی با درای طبل را بگذاشتند؛ و کمان برگرفتند؛ و کسوت دیگر شد؛ و فرمانروایی بیگانه پایان گرفت؛ و باره زمان بتافت؛ و به گاهواره دوران، که بسیار درآمدند و فرمان براندند و برافتادند.
اما بدین بارگاه، درای طبل بر همان روال باستان بزد و این تا به جاودان بیگزند خواهد ماند.
این نوشته ابتدا در پروندهی «گفتار در فیلم مستند» در سایت ومستند منتشر شده است.