صافاریان فارغالتحصیل رشتهی کارگردانی مدرسهی عالی تلویزیون و سینما است و تاکنون تالیف کتابهای بیماری اروس، تحلیل فیلم ماجرا، همزاد کابوس، تحلیل فیلم سایه یک شک و ترجمهی نشانهشناسی سینما، گزیده نقدهای سینمایی رابین وود، زن نیکوکار و گربه خوشبخت، مجموعه قصه، تاریخ سینما، تدوین فیلم و ویدیو، اومانیسم در نقد فیلم و … از او منتشر شده است. تدریس سینما، عضویت در هیات داوران انجمن مستندسازان، عضویت در هیات انتخاب جشنوارهی مستند کیش، نگارش و ترجمهی دهها نقد و مقاله دربارهی سینما در نشریات سینمایی کشور، حضور در برنامههای رادیو و تلویزیون به عنوان منتقد فیلم و کارشناس از دیگر فعالیتهای اوست. صافاریان تاکنون فیلمهای مستند وارونگی، جفت شیش، تهران در عکس، چهارده آبان روز آتش، مسافران کنارههای خزر و گفتوگو با انقلاب را نوشته و کارگردانی کرده است. آن چه در ادامه می آید پاسخ مکتوب او به دو پرسش دربارهی گفتار در فیلم مستند است.
چه تعریفی از گفتار در فیلم مستند دارید؟
تعریفی بسیار ساده: متنی که روی تصویرهای فیلم خوانده میشود.
گفتار چون از پیش نوشته میشود، کاملاً در کنترل فیلمساز است و نقش سازماندهنده و ساختاربخش دارد (بر خلاف حرفهای مصاحبهها و آدمها زنده جلوی دوربین که در کنترل فیلمساز نیستند و ساختارگریزند). گفتار روی تصویر خوانده میشود و بنابراین ارتباط درست و معنادار (و پیچیده) آن با تصویر مهمترین ملاک موفقیت آن است. من اعتقادی به این ندارم که گفتار فیلم مستند باید بتواند به مثابه متن ادبی سرپای خود بایستد. برعکس (بدون این که بخواهم منکر موارد استثنایی شوم) میخواهم بگویم گفتاری که بدون تصویرها هم سرپاست، احتمالاً اشکالی دارد. رابطه گفتار با تصویرها بسیار متنوع است؛ از دادن اطلاعات ساده گرفته، تا دعوت بیننده به توجه به نکته خاصی در تصویر تا هجو تصویر تا خطاب قرار دادن آدمهای توی تصویر و بسیاری از وظایف دیگر.
گفتار همچنین نقش مهمی در به هم پیوستن فصلهای فیلم بازی میکند. رابطه گفتار با سایر عوامل شنیداری فیلم مستند هم بسیار مهم است؛ رابطهاش با حرفهای مصاحبهها، با موسیقی و با صدای محیط. از راه گفتار میتوان با مصاحبهشوندهها وارد گفتوگو شد و با موسیقی میتوان فضای عاطفی گفتار را تغییر داد.
گوینده نقش مهمی در شکل نهایی گفتار دارد. هدایت گوینده کاری است مانند بازیگری در فیلم داستانی با همه فوت و فنهایش. گفتار میتواند بر مبنای و از زبان سخنان یکی از شخصیتهای فیلم نوشته شود و توسط خود او یا گوینده حرفهای خوانده شود. فیلمساز برای انتخاب هریک از این شیوهها باید دلایلی داشته باشد.
گفتار میتواند عاریتی باشد. همان طور که از تصویرهای آرشیوی استفاده میکنیم در گفتار نیز میتوانیم از کلام آرشیوی استفاده کنیم. بخشی از یک نوشته روزنامه یا یک کتاب یا یک بروشور میتواند نقشی در گفتار بازی کند.
گفتار متن ادبی مستقل نیست، امّا تسلط نویسنده به زبان، نقش مهمی در تاثیرگذاری آن دارد. فیلم میتواند اصلاً گفتار نداشته باشد. امّا بر خلاف تصور رایج، گفتار ابداً عنصری نیست که از ارزش هنری فیلم بکاهد. گفتار هم اِلمانی است اِلمانهای فیلم مستند که میتواند به شیوهای خلاقانه یا با بیسلیقگی و صرفاً برای راست و ریست کردن عیبهای فیلم به کار گرفته شود.
چگونه و با چه شیوهای گفتار متن مینویسید؟
موازات شکل گرفتن فیلم، گفتار هم شکل میگیرد. برخی از بخشهایی که به عنوان گفتار در فیلمهایم استفاده کردهام، نخستین جملاتی بودهاند که به عنوان ایده فیلم به ذهنم آمدهاند. مثل گفتاری که در اوائل فیلم وارونگی میشنویم: "فرزند من در این جا درس میخواند. همسر شما در این جا کار میکند. ما در این شهر زندگی میکنیم. باورتان میشود؟" این جملات روی تصاویر غبار گرفته شهر خوانده میشود. بخشهای دیگری از گفتار در مراحل پایانی و در تطابق دقیق با تصویرها نوشته میشوند. در همین مرحله نوشتههای قبلی کوتاه میشوند (غالباً برایم عجیب است که بسیاری از نوشتهها را تا چه اندازه میتوان کوتاه کرد بدون این که چیزی از دست بدهیم). یا جای دیگری از فیلم روی نماهایی از شهروندان تهرانی این پرسش تکرار میشود: "شما چه فکر میکنید؟ آیا امیدوار هستید در پنج سال آینده مشکل آلودگی هوای شهرمان حل شود؟ شما چطور؟ شما؟ شما؟" این جملات هیچ ارزش ادبی مستقلی ندارند امّا میتوانند به عنوان جزئی از گفتار فیلم کارکرد درستی داشته باشند.
در ضمن من اصلاً نمیفهمم گفتار تصویری کدام است. گفتار فیلم مستند بیشتر باید با تصویر گره بخورد تا تصویری باشد. اتفاقاً هیچ نیازی نیست تصویری باشد، تصویر که خودش هست.
به استفاده از متنهای عاریتی نیز علاقه دارم، چون یک صدای دیگری را وارد کار میکنند. میتوان با این متن وارد شده شوخی هم کرد. در فیلم تهران در عکس تکهای هست که در آن ابتدا بخشی از بیانیه گروهی از روشنفکران فرانسوی در زمان افتتاح برج ایفل علیه این برج را روی تصویرهای برج میلاد تهران میخوانم. بیننده طبعاً تصور میکند این نوشتهها نظر راوی فیلم درباره برج میلاد است. وقتی در انتها گفته میشود که اصل نوشته چیست، بیننده با تازه متوجه میشود که چنین نیست و حرفهای مشابهی که احیاناً خودش درباره برج میلاد میزند، ممکن است با گذشت زمان همین اندازه نابجا به نظر بیاید. خلاصه، با گفتار و تصویر و رابطهشان هزار بازی میتوان کرد.
همان طور که فیلم بدون گفتار داریم، فیلمهای گفتارمحور هم داریم. فیلمهای که به تمامی بر گفتار متکیاند و بر مبنای گفتار شکل میگیرند. فیلم گفتوگو با انقلاب که گفتارش را میخوانید، از این فیلمهاست. گفتاری که در نسخه نهایی فیلم میشنوید، نود در صد همان است که در ابتدا نوشته شده بود. تصویرها همه آرشیویاند و گفتار (همراه نوشتههای کپشنهای ابتدای هر فصل) در تلاشاند تا بیننده را به قرائت جدیدی از آن تصویرها، و آنچه در آن تصویرها نیست، برسانند. در مستندهایی که از مواد آرشیوی و دیگر عوامل قابل کنترل ساخته میشوند، این امکان وجود دارد که از همان ابتدا (یعنی پیش از شروع تدوین) فیلمنامه و گفتار نسبتاً دقیقی داشت و بر اساس آن کار را شروع کرد. گفتوگو با انقلاب از این دست فیلمها بود.
این گفتوگو ابتدا در پروندهی گفتار در فیلم مستند در سایت ومستند منتشر شده است.