فیلم مستند ناگهان تو گم شدی به کارگردانی مهدی باقری جایزه بهترین فیلم و تدوین را از پنجمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر در بخش فیلم مستند دریافت کرد. درباره همین فیلم و فعالیتهای اخیراش با او گفتوگو کردهایم.
فیلم شما یک مستند- داستانی با موضوع خرمشهر است؟
ناگهان تو گم شدی یک فیلم مستند صرف است و حال و هوایی شاعرانه دارد. موضوع فیلم درباره خاطرات بهروز مرادی است، کسی که در روزهای سقوط خرمشهر و آن ۳۵ روز در این منطقه حضور داشته است. در واقع عکسهای مختلفی که عکاسان زیادی از جمله خود بهروز مرادی، رسول ملاقلیپور و همچنین آقای محسن راستانی از آن روزها ثبت کردهاند، محور اصلی فیلم ماست. البته عکسها و خاطرات از جانب موسسه سوره در اختیار ما قرار گرفت که ما با استفاده از تجهیزات کامپیوتری، به آنها جان بخشی کردیم و به آنها حال استمراری بخشیدیم. این مستند در جشنواره رویش هم شرکت داشت.
چطور به سراغ ساخت این موضوع رفتید؟
در سال گذشته موسسه سوره، فراخوانی را به موسسه فرهنگی هنری موج نو آورد. طرح اولیه، یعنی همان فیلم ساختن درباره بهروز مرادی هم از طرف حوزه به من پیشنهاد شده بود که بعدها محوریت آن را به خاطرات بهروز مرادی و عکسهای موجود از جنگ ۳۵ روزه خرمشهر تغییر دادیم. این کار در یک پروسه شش ماهه آماده و به حوزه تحویل داده شد. و خدا را شکر فیلم ما در جشنواره رویش نامزد دریافت جایزه بود و در پنجمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر هم جایزه بهترین فیلم را به خود اختصاص داد که اینجایزه به معنای بهترین اثر هنری بود؛ اما لوحی که به من دادند لوح بهترین تهیهکنندگی بود. خانم فرحناز شریفی تدوینگر ما هم از این جشنواره جایزه گرفت.
تولید کار با چه سختیهایی همراه بود؟
به خاطر حضور آقای فرخنده کیش که به این امور آشنا بودند، روند تولید خوبی داشتیم، اما سختیها پس از تولید رو به روی ما قرار گرفت! اجازه دهید در همین جا موضوع را مطرح کنم. متاسفانه نگاه حوزه به فیلم مستند در سطح کلان، یک نگاه سطح پایین و غیرحرفهای است. همه کسانی که دارند با این مجموعه در حوزه مستند کار میکنند، متخصص و شناخته شده هستند. اما حوزه هنری، بخش مستند را در مباحث مالی در اولویت قرار نمیدهد. من این حرفها را مثل یک درد و دل با شما مطرح میکنم و امیدوارم مورد توجه دوستانمان در حوزه قرار بگیرد. بیشتر از چهار ماه است که فیلم را تحویل حوزه دادهایم اما هنوز با ما تسویه حساب نکردهاند. یعنی همان حداقلها هم هنوز برآورده نشده است.
فکر میکنید علت این کملطفی چیست؟
من فکر میکنم حوزه دغدغه فیلم مستند ندارد، چون هزینههایش حتی برای آثار کوتاه داستانی هم چندین برابر فیلمهای مستند است. از موسسه ما سه فیلم مورد توجه جشنوارههای مختلف قرار گرفتند، اما همچنان مورد بیمهری واقع میشویم. علاوه بر فیلم ما، فیلم مستند ممد نبودی ساخته شهروز توکل جایزه ویژه هیات داوران جشنواره رویش و یوما ساخته آزاده آریامنش هم جایزه بهترین کارگردانی را گرفت. متاسفانه هم بودجههای بخش مستند را پایین در نظر میگیرند و هم در اولویت برای تسویه نیستیم. آقایان فرخنده کیش و طباطبایی در زمینه مشاوره پروژه بسیار همکاری کردند و من از این بابت بسیار ممنون هستم و تنها در مباحث مالی است که کم لطفیهایی صورت میگیرد.
و بازخوردها چگونه بود؟
ما بالاترین میزان تماشاچی را در جشنوارههای رویش و سینما حقیقت و همچنین هنرهای تجسمی داشتیم. در جشنوارههایی که خودم حضور نداشتم، تعریف دوستانم را از استقبال مردم شنیدهام و در جشنواره اخیر هم حضور اهالی هنرهای تجسمی هم دلگرمی خوب و ویژهای بود. باید بگویم بر مبنای یک نگاه غلط موجود، فیلم مستند چیزی در حد کارهای تلویزیونی به حساب میآید و نگاه حرفهای به مثابه یک فیلم هنری به آن وجود ندارد و به همین دلیل وقتی اهالی فن را در جمع خودمان مشاهده میکنیم، باعث خوشحالی ماست.
در حال حاضر چه کارهایی را در دست ساخت یا آماده نمایش دارید؟
چند فیلم دارم. یکی در مرحله تحقیق و پیش تولید است، مین و امید نام دارد و درباره نوجوانهای زیر ۱۲ سال است که در سالهای پس از جنگ روی مین دچار آسیب و قطع عضو شدند و دیگری هم درباره نقاشیهای دیواری و شعارنویسیهای زمان انقلاب است. فیلم دیگری هم هست درباره عبدالعلی بیرجند از ستارهشناسهای قرن نهم که آماده نمایش است.