قهرمان زندگیتان کیست؟
[ گفت‌وگوی اختصاصی با آرنه برو؛ استاد مدرسه عالی فیلم کپنهاگ ]

مریم باقری

پروفسور آرنه برو (Arne Bro) فارغ‌التحصیل مدرسه فیلم دانمارک، به عنوان تئوریسین و منتقد فیلم به خصوص در زمینه فیلم مستند شناخته شده است. او هم‌چنین به عنوان کارگردان و تدوین‌گر فیلم مستند نیز فعالیت دارد. این گفت‌و‌گو در زمان برگزاری هفتمین جشنواره سینماحقیقت و حضور او برای برگزاری یک کارگاه آموزشی انجام شده است.

آقای برو به عنوان اولین سوال می‌خواهم بپرسم که شما به عنوان مدیر بخش مستند و استاد مدرسه عالی فیلم کپنهاگ در مورد اهمیت آموزش رسمی در مستندسازی چه نظری دارید؟
آموزش رسمی یک بحث طولانی است. در بیشتر مدارس آموزش رسمی به این شکل است که چطور فیلم بسازیم که من فکر نمی‌کنم این نوع آموزش دیگر مدرن باشد. جوانان امروز بسیار تحصیل‌کرده هستند. آن‌ها به دانشگاه یا مدارس دیگر می‌روند، موسیقی گوش می‌کنند، کتاب‌های زیادی می‌خوانند، تئا‌تر می‌بینند، فیلم می‌بینند و از دوران کودکی خودشان را در معرض این هنر‌ها قرار می‌دهند. درنتیجه من فکر می‌کنم بهتر است نگوییم جوان‌ها چطور باید فیلم بسازند. شاید ما باید این بحث را با جوانان باز کنیم که شور و احساس زندگی چیست؟ احساس سوابق زندگی آن‌ها چیست، ساختار خانوادگی و فرهنگی خانواده‌شان به چه ترتیب است؟ تحت تاثیر چه کسی هستند و چه کسی در زندگیشان اثر بیشتری داشته است؟
پس نظر شما این است که آموزش رسمی در فیلم‌سازی مستند چندان اهمیتی ندارد؟
بله، کار کردن با هنر یک فعالیت به‌شدت انفرادی است. برای همین فکر می‌کنم شما مخصوصا زمانی که جوان هستید، نیاز دارید با هنرمندان دیگر آشنا شوید، نیاز دارید وارد بحث‌های مختلف شوید، درست است که به هرحال به یک‌سری اطلاعات هم نیاز دارید، اما این نیاز به اطلاعات در هر فردی متفاوت است. ممکن است یکی از دانشجویان نیاز داشته باشد اطلاعات و دانش بیشتری نسبت به موسیقی کسب کند و دانشجوی دیگر به اطلاعات بیشتری در زمینه فوتبال نیاز داشته باشد. بعضی دیگر نیاز به اطلاعات و دانش در مورد ادبیات داشته باشند. برای همین فکر می‌کنم ما با مشکلاتی در انجمن‌های آموزشگاهی روبه‌رو هستیم، اگر تنها بخواهیم به دانشجویان خود بگوییم که چطور باید فیلم سینمایی و مستند و تلویزیونی بسازند، چراکه بسیاری از جوانان امروز مهارت‌های زیادی در رشته‌های مختلف دارند. ما با پدیده‌های گوناگونی در زندگی و اجتماع مواجه هستیم که حل نشده‌اند. درنتیجه چگونگی رویکرد به این پدیده‌ها و تجربیات، چگونه برخورد کردن با این پدیده‌ها با زبان رسمی سینما، به ما کمک می‌کند که جامعه را بسازیم. زندگیمان را بالا بکشیم. بنابراین نمی‌شود این‌طور تصور کرد که یک دانش و اطلاعات کلی در مورد فیلم‌سازی وجود دارد و درنتیجه مشکل بزرگ‌تر از آنی است که از آموزش رسمی در مدارس فیلم‌سازی صحبت کنیم. ما در مدرسه‌مان قدر یک به یک دانشجویانمان را می‌دانیم و به آن‌ها بها می‌دهیم. ما یک به یک از آن‌ها می‌پرسیم که چه زندگی‌ای داشته‌اند و اهل چه کشوری، چه فرهنگی و چه بستر خانوادگی هستند. چه آموزش‌های خاصی در زندگیشان دیده‌اند. زمانی که بچه بودند چه بازی‌هایی می‌کردند؟ فوتبال بازی می‌کردند یا اسکیت. آیا از خانواده‌ای می‌آیند که به موسیقی و ادبیات خیلی اهمیت می‌داده و موسیقی در زندگی آن‌ها نقش پررنگی داشته است؟ یا از خانواده‌ای می‌آیند که حیوانات را دوست داشته‌اند و این نوع تجربیات کمک می‌کند. ما باید به آن‌ها اجازه بدهیم که با تکیه بر این تجربیات به زبان فیلم برسند. درنتیجه ما می‌توانیم زبان فیلمی داشته باشیم که از ادبیات و موسیقی الهام گرفته شده است و هم‌چنین زبان فیلمی داشته باشیم که تحت تاثیر زندگی طولانی‌مدت با حیوانات است. حال چطور این تجربیات زبان فیلم را تحت تاثیر قرار می‌دهند؟ چطور رسانه را تحت تاثیر قرار می‌دهد؟ راه‌های بسیار زیادی وجود دارد. از آن‌جایی که تجربیات بسیاری داریم، همه ما در یک شهر زندگی نمی‌کنیم، همه ما خارج از شهر زندگی نمی‌کنیم، همه ما از یک خانواده تحصیل‌کرده نمی‌آییم، همه ما پیش‌زمینه‌های متفاوتی داریم و این قسمتی از زندگی است. باید یاد بگیریم که اجازه دهیم این لایه‌های مختلف زندگی به دانشی تبدیل شود که بتوان آن را روی پرده و تلویزیون هم نشان داد.
خب چطور به آن‌ها آموزش می‌دهید که سبک و شیوه خودشان را پیدا کنند؟ چطور خودشان را بیان کنند؟
در دو سال ابتدایی تحصیلی در مدرسه ما من به هیچ دانشجویی چیزی یاد نمی‌دهم. من آن‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهم. از آن‌ها می‌خواهم داستان‌هایی در مورد خانواده‌شان و دوستان نزدیکشان، ایده‌ها و افکارشان و عشق‌هایشان بنویسند. سعی می‌کنم یک سفر به زندگی هر کدام از این دانشجو‌ها داشته باشم تا ببینم بنیاد و پایه هر یک از این دانشجو‌ها چه هست. استعداد زبانی هر دانشجو تا چه اندازه است و چطور می‌تواند این زبان را پرورش داد و تقویت کرد. باید بتوان به آن‌ها کمک کرد که هر کدام به زبان خاص خود برای بیان داستانشان در فرمت فیلم برسند. درنتیجه امیدواریم که هر کدام از دانشجویان ما به زبان متفاوتی از همدیگر برسند که ناشی از تفاوت در سابقه آن‌هاست.
شما از کشورهای مختلف و سرتاسر جهان دانشجو دارید. فرق بین دانشجویانی که از کشور‌های اروپایی و توسعه‌یافته پیش شما می‌آیند با آن‌هایی که از کشورهای توسعه‌نیافته می‌آیند، در چیست؟ در نگاه آن‌ها نسبت به جهان پیرامونشان چه تفاوتی وجود دارد؟
این پدیده خیلی عجیبی است. در دنیای مدرن ما این اصطلاح کشورهای توسعه‌نیافته را داریم، اما درواقع این یک تحلیل اقتصادی است. من فکر می‌کنم در هر کشوری در سرتاسر جهان جوان‌های درخشانی وجود دارد. که زندگی را حس می‌کنند و می‌فه‌مند. بعضی از آن‌ها از کشورهای بسیار فقیری می‌آیند. برای مثال من در آفریقای جنوبی تدریس می‌کردم و در آن‌جا جمعیت بسیار فقیری وجود دارد، ولی در میان این جمعیت بسیار فقیر هم هنوز می‌بینید دسترسی به اینترنت وجود دارد و جوانان فیلم می‌بینند و موسیقی گوش می‌کنند و کتاب می‌خوانند. برای همین می‌بینید که نسل جوان در سراسر دنیا در سطح مشابهی قرار دارند. همه یک فیلم را می‌بینند، یک کتاب را می‌خوانند، یک موسیقی را گوش می‌دهند. درنتیجه طبق چیزی که من متوجه شدم، وقتی شما دانشجویانی از کشورهای توسعه‌نیافته دارید، جوانانش توسعه‌نیافته نیستند، کشور‌ها هستند.
پس رویکرد و دیدگاه‌شان خیلی تفاوتی با هم ندارد؟
چرا تفاوت وجود دارد، ولی تفاوت‌ها به دلیل زمینه‌ها و سوابق متفاوتی است که ما از آن‌ها می‌آییم. شما از ایران می‌آیید، یکی ممکن است از سودان بیاید. قطعاً درک متفاوت مثلاً نسبت به نور دارید. فرهنگ شما با هم متفاوت است. فرهنگ لباس پوشیدن و... و همه این تفاوت‌ها روی زبان فیلمی شما هم اثرگذار خواهد بود. اما همه شما با تکیه بر هوش و استعدادتان می‌توانید به نتایج درخشانی برسید. اگر کسی از یک کشور فقیر می‌آید، این فقر مربوط به مسئله اقتصاد دارد و ربطی به هوش و استعداد فرد ندارد و همین استعداد و هوش در فرد باعث می‌شود که به بهترین شکل ممکن خودش را بیان کند و به زبان خود برسد.
به عنوان کسی که سینمای مستند را درس می‌دهید. چه تعریفی از فیلم مستند دارید؟ نظر شخصیتان را می‌خواهم بدانم. چه کاربردهایی را جهان امروز برای مستند قائل است؟
این سوال خیلی خوبی است. در سنت ما می‌بینیم تفاوت کمی بین آن‌چه داستانی و آن‌چه مستند می‌نامیم، وجود دارد. همه چیز درواقع فیلم است و پشت هر فیلم درواقع زبان فیلم وجود دارد؛ زبان واقعیت. زبان حرکت، فکر کردن و امثال این‌ها. درنتیجه وقتی می‌خواهیم میان فیلم داستانی و مستند تفاوت قائل شویم، بیشتر حالت عملی دارد و تعریف فیلسوفانه‌ای نمی‌توان کرد. در فیلم داستانی شما با اجرا و اجراکنندگان مواجه هستید، اما در فیلم مستند مردم خودشان را اجرا می‌کنند. در فیلم داستانی آن‌ها نقش دیگری را بر عهده می‌گیرند و آن را اجرا می‌کنند، اما با استفاده از زندگی خودشان، درنتیجه درواقع دوباره دارند خودشان را اجرا می‌کنند. برای همین ما در فیلم داستانی بازیگر‌هایی داریم که به آن‌ها پول می‌دهیم که برای ما بازی کنند و در مستند بازیگری وجود ندارد. برای تفاوت قائل شدن بین این دو فرم تعریف ساده‌ای وجود دارد.
در دانمارک چند رسانه اینترنتی و چاپی وجود دارد که به طور اختصاصی به سینمای مستند می‌پردازد؟
می‌شود این طور گفت که ۲۰ سال پیش مستند در دانمارک مرد. هیچ پولی، هیچ امکان نمایشی، نه در تلویزیون و نه در سینما برای مستند وجود نداشت. در نتیجه ۲۰ سال پیش من بخش مستند را راه انداختم و چندین نفر را دعوت کردم که از صنعت فیلم و تلویزیون آمدند. درنتیجه ۲۰ سال طول کشید که مستند در دانمارک بار دیگر به کندی رشد کند. امروز سه تا چهار برنامه در تلویزیون وجود دارد که در هر برنامه مستند نشان می‌دهند. در شبکه‌های دیگر و شبکه‌های تبلیغاتی هم می‌توان برنامه‌های مستند دید. هم‌چنین امروز فیلم‌های مستند در سینما‌ها هم به نمایش درمی‌آید و می‌توانید بروید سینما و مستند ببینید، مثل فیلم‌های داستانی. اما این پروسه ۲۰ سالی طول کشید که به این‌جا برسد و افراد بسیاری دست به دست هم دادند و کار کردند تا امروز مستند به اینجایگاه برسد.
روزنامه‌ای که به مستند بپردازد و یا سایت تخصصی وجود ندارد، اما مجله‌هایی وجود دارند که مختص فیلم هستند و در آن‌ها می‌شود مطالبی در مورد مستند هم پیدا کرد. مجله داکس هم هست که چاپ آلمان است، اما در همه کشورهای اروپایی پخش می‌شود.
چه تعریفی از رابطه رسانه تخصصی سینمای مستند و دنیای مستند دارید؟ و اگر در دانمارک سایت تخصصی در این مورد وجود داشت، چه تاثیری روی فیلم‌های مستند و مستندسازان می‌توانست داشته باشد.
البته که تاثیرگذار است و خیلی خیلی مهم است، چراکه این شبکه‌ها به مستندسازان کمک می‌کند. شما نمی‌توانید همه کار‌ها را خودتان انجام دهید. مقاله و مصاحبه به فیلم‌ساز کمک می‌کند تا فیلم خود را بیشتر بشناساند. درنتیجه کاری که شما می‌کنید، بسیار مهم است.
در این چند روز چقدر توانستید فیلم ببینید و نظرتان در مورد برگزاری چنین جشنواره‌ای چیست؟
من هنوز موفق نشده‌ام فیلم ببینم. اما فکر می‌کنم داشتن چنین جشنواره‌ای بسیار اهمیت دارد، چراکه باعث می‌شود مستندسازان همدیگر را ببینند و آن‌هایی که می‌خواهند فیلمشان را بفروشند، با آن‌هایی که آمده‌اند تا فیلم‌ها را بخرند، آشنا شوند. با جامعه منتقدان آشنا شوند و همه همدیگر را حول فیلم‌ها می‌بینند. به نظر من این‌که فیلم‌ها چقدر خوب هستند و خوب نیستند، چندان اهمیتی ندارد. آن‌چه که به نظر من مهم است، بحث‌هایی است که پیرامون این فیلم‌ها شکل می‌گیرد و شما با حس و زبان فیلم‌ساز آشنا می‌شوید.

* این گفت‌و‌گو در چارچوب همکاری میان ماهنامه فیلم نگار و رای ُبن مستند ابتدا در شماره ۱۳۴فیلم نگار منتشر شده است.

منبع: رای بن مستند | تاريخ: 1392/12/25
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد