حواشی و ماجراهای تولید فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین و شب تاریخی اهدای جایزه اسکار به این فیلم، موضوع آزاده موسوی و کوروش عطایی در مستند از ایران یک جدایی است که این روزها در گروه سینمایی هنر و تجربه به اکران درآمده است.
کارگردانان فیلم اما صرفا به ثبت این موضوعات بسنده نکردهاند و به تحلیل جامعهشناختی بازتابهای مختلف دریافت جایزه اسکار در بین اقشار مختلف مردم و صاحبنظران نیز پرداختهاند و تلاش کردهاند توصیف و نگاه خود از این موقعیت را داشته باشند. آنچه در ادامه میآید بخشی از یک گفتوگوی بلند است که به بهانه اکران عمومی این مستند انجام شده است.
اولینبار، آذرماه سال گذشته فیلم در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد و امسال اکران عمومی شده. در این فاصله یکساله چه تجربیاتی از این نمایشهای محدود داشتید و خود فیلم چه مسیری را طی کرده؟
عطایی: اولین اتفاقی که برای فیلم افتاد استقبال زیاد از فیلم در جشنواره سینماحقیقت بود. به این دلیل که سوژه فیلم برای مخاطب جذاب بود و هنوز هم هست، مخصوصاً برای قشر علاقهمند به سینما و کسانی که در ارتباط با فیلم جدایی نادر از سیمین بودند. در اکران اول، از جمعیتی که برای تماشای فیلم آمدهبودند واقعاً شگفتزده شدیم چون جمعیت به اندازهای بود که خیلی از مردم نتوانستند وارد سالن سینما شوند. فیلم در چند جشنواره خارجی شرکت کرد و در جشن خانه سینما هم کاندیدای بهترین فیلم و بهترین موسیقی شد. نقدهایی هم به فیلم شد که یکسری از آنها مثبت بود و یکسری منفی. عدهای از این فیلم بسیار دلخور بودند و عده دیگری استقبال فراوانی از آن کردند. در تمام اکرانهایی که داشتیم متوجه شدیم اغلب مخاطبان درگیر فیلم میشوند و تا آخرین لحظه با آن همراه میشوند.
موسوی: از ابتدا هم برنامهریزیمان بر این منوال بود که فیلم مستندی بسازیم که بیشترین جذب مخاطب را داشته باشد و مخاطب با آن همراه شود.
منظورتان از برنامه ریزی برای جذب مخاطب بیشتر چیست؟
عطایی: این قضیه کاملاً ریشهای است و از ابتدا روی انتخاب سوژه کار میکنیم. زمان انتخاب سوژه به این فکر میکنیم که آیا جذابیت کافی دارد و اگر هم به میزان کافی جذاب نبود به دنبال انتخاب یک روایت جذاب میگردیم. به نظر من قصه و فیلمنامه در سینمای مستند ما نادیده گرفتهمیشود. باید سوژههایی انتخاب کنیم که قصه دارند و مخاطب را درگیر میکنند. تمام مستندهای موفق دنیا هم قصه و درام دارند و مخاطب با شخصیتهای فیلم تا انتها درگیر میشود. این سبکی است برای مستندسازی میپسندیم و فکر میکنم تاکنون بهخوبی جواب داده-است.
موسوی: ما از ابتدا فکر میکنیم اگر قرار است اکران عمومی داشتهباشیم، آیا مخاطب آن را میپسندد؟ حتی در مرحله انتخاب سوژه برای آدم-های معمولی تعریف میکنیم چنین ایدهای داریم و میسنجیم چهقدر برایشان جالب و جذاب است.
عطایی: با برخی از شبکهها و تهیهکنندگان خارجی که صحبت میکردیم، اولین سوالی که میپرسیدند این بود که قصه این فیلم چیست و چالش آن در کجاست؟ امروزه سینمای مستند دنیا هم به سمتی میرود که چالشبرانگیز باشد و مخاطب را تا انتها درگیر کند. این اتفاق خوبی است که در ایران هم نمونههای خوبی با این ساختار ساختهشود و مخاطب بیشتری برای مستند جذب شود.
یعنی از همان ابتدا که این موضوع را انتخاب کردید با همین هدف بود؟
موسوی: انتخاب موضوع بسیار دلی بود؛ چون زمانی که موضوع را انتخاب کردیم دانشجوی سینما بودیم و جذب فیلم جدایی... و جریان اسکارگرفتن آن شدهبودیم و فکر کردیم کارکردن روی این موضوع میتواند جالب باشد. رویکردمان از ابتدا مشخص نبود و وقت زیادی برای روی کاغذ آوردن طرح نداشتیم. اولین ایدهای که با آن شروع کردیم، ماجرای شب اختتامیه اسکار بود که همه در خانههایشان منتظر اعلام نتایج بودند. این حس و حال برایمان جذاب بود و به مرور زمان به رویکردی رسیدیم که از این فیلم چه میخواهیم و هدفمان از ساخت آن چیست.
عطایی: بعد از مصاحبههایی که گرفتیم، راشها را نگاه کردیم و یک تدوین اولیه انجام دادیم. البته مصاحبههای زیادی داشتیم ولی در تدوین نهایی شاید یکپنجم از مصاحبهها را استفاده کردیم؛ چون خیلی از کسانی که با آنها مصاحبه کردیم صحبتهایی شبیه به هم داشتند و ما تنها از یکی از آنها استفاده کردیم. ریتم فیلم هم برایمان مهم بود و نمیخواستیم فیلمی مصاحبهمحور داشتهباشیم؛ میخواستیم در فیلم قصه داشتهباشیم و آن را به صورت دراماتیک روایت کنیم. بعد از اینکه راشها را دیدیم، فیلمنامهای دقیق و با جزئیات نوشتیم.
موسوی: درواقع با یک طرح شروع کردیم و در طول کار کمکم به فیلمنامه رسیدیم. سپس تدوین را متوقف کردیم و فیلمنامه را روی کاغذ آوردیم و به یک فیلمنامه ۵۲ دقیقهای رسیدیم.
قبل از اینکه موضوع ساخت این فیلم برایتان جدی شود، فیلم جدایی... و اخبار سینمای داستانی ایران چهقدر برایتان جذاب بود و دنبال میکردید؟
موسوی: اصغر فرهادی از چند زاویه برایمان اهمیت داشت؛ یکی اینکه آقای فرهادی از دل دانشگاه بیرون آمده و دیگر اینکه سبک فیلم-هایشان و حرفهای بودن در کارشان را دوست داشتیم. فیلم جدایی... برای همهمان حالت یه شوک داشت و همیشه در مورد آن بحث و صحبت میکردیم.
عطایی: همانگونه که در فیلم میگوییم برای دیدن فیلم جدایی... در جشنواره در صف ایستادیم. درواقع این فیلم را از زاویه دید خودمان کار کردیم چون جزء همان مردمی بودیم که این فیلم برایشان مهم بود. حتی انتخاب نریشن هم به همین برمیگشت.
پس جزو آن دسته از افرادی بودید که شیفته فرهادی هستند. چهقدر سعی کردید در طول ساخت فیلم از این شیفتگی دور شوید؟
موسوی: چون زمان ساخت فیلم طولانی شد، به مرور از شدت این شیفتگی کم شد. الان که فیلم را میبینم گاهی فکر میکنم شدت این شیفتگی در بعضی از قسمتها زیاد است اما بعداً فکر کردم این موضوع آنچنان ناراحتکننده نیست چون ما جزئی از همین جامعه هستیم و این اتفاق میتواند بازتابی از مردم جامعه باشد؛ جامعهای متشکل از آدمهایی که جوگیر و قهرمانساز هستیم.
عطایی: فکر میکنم در فیلممان مقداری از این شیفتگی دور شدیم، چون فیلم دیگر صرفاً مربوط به فیلم جدایی... نبود. ایده ما با مراسم اسکار آغاز شد اما وقتی مصاحبههای مردمی را شروع کردیم متوجه شدیم زاویههای دیگری در مورد این فیلم وجود دارد. این فیلم از سطح یک فیلم سینمایی معمولی بالاتر رفتهبود و تبدیل به یک پدیده اجتماعی شدهبود. آدمهایی که سالها به سینما نرفته بودند در مورد این فیلم میدانستند و با اینکه فیلم را ندیدهبودند داستان فیلم را تعریف میکردند. در مورد این فیلم صرفاً یک نگاه سینمایی وجود نداشت و حتی کسانی که فیلم را ندیدهبودند در شب اسکار بابت موفقیت آن خوشحال بودند. در حقیقت فیلم ما در مورد شیفتگی و تعریف از فیلم جدایی... نیست و به نوعی روند تبدیل شدن آن به یک پدیده اجتماعی را نشان میدهد.
مستند شما جدای از روایت تهیه، تولید و اتفاقات پیرامون فیلم جدایی نادر از سیمین، نگاه و تحلیل خود را هم دارد و صرفا گزارشگر یک اتفاق نیست. مسیر تحقیق و پژوهشتان چطور طی شد؟
موسوی: ما مطالعاتی در این زمینه داشتیم و با چند جامعهشناس هم صحبت کردیم. مهمتر از آن، وقتی که مصاحبههای مردمی را میگرفتیم متوجه شدیم مردم چهقدر بیشتر از بردن یک جایزه حرف دارند؛ از این موضوع شروع میکنند و به مسائل دیگری میرسند.
عطایی: درواقع یکنوع تحقیق میدانی انجام دادیم. در یکی از سکانسها که در یک بوتیک اتفاق میافتد با یک آقا در مورد فیلم صحبت میکردیم که یک خانم چادری وارد مغازه شد. آن خانم انتقاداتی به فیلم کرد و فیلم را دارای معایب زیادی دانست. صحبت از فیلم شروع شد و به مسائل مختلف جامعه ایران کشیدهشد و آن دو حدود نیم ساعت صحبت کردند. از این گفتوگو متوجه شدیم این فیلم چهقدر زیرلایههای مختلف دارد و از زاویههای متعددی میتوان به آن نگاه کرد.
موسوی: گفتگو بین آن خانم و آقا آنقدر جذاب بود که وقتی خانم شهابی راشهای فیلم را دیدند این قسمت تاثیر زیادی رویشان گذاشت و گفتند حاضر هستند تهیهکنندگی این فیلم را به عهده بگیرند.
شاید به خاطر جذابیت مصاحبههای مردمی بود که حاضر نشدید از مصاحبههای کارشناسان بیشتر استفاده کنید.
عطایی: ما با چند جامعهشناس هم مصاحبه کردیم اما فقط از یکی از آنها در فیلم استفاده کردیم. در یک قسمت از فیلم، یکی از مصاحبههای آقای فکوهی وجود دارد که در مورد اهمیت اینجایزه برای مردم ایران صحبت میکند. چون جامعه ما نیاز به تایید هویتاش از سوی جوامع دیگر دارد و با اینجایزه این نیاز مردم برآورده میشود. حرفهایی که مردم میگفتند تقریباً معادل صحبتهای جامعهشناسان بود و ما احساس کردیم اگر همان حرفها توسط مردم عادی گفتهشود برای مخاطبان جذابتر خواهدبود.
موسوی: آنقدر حرفهای مردم خوب بود که در مورد جامعهشناسان و روانشناسان به یک جمله بسنده کردیم و نخواستیم فیلممان را با آدمها مهم بالا ببریم. بیشتر دوست داشتیم فیلم آینه مردم و جامعه باشد تا کارشناسان.
عطایی: در آن حالت فیلم به سمت دیگری میرفت؛ حتی شاید بتوانیم با راشهایی که از مصاحبه با کارشناسان داریم یک فیلم دیگر تهیه کنیم.
شب اسکار یک جا ساکن بودید یا طراحی کردید که چندجا حضور داشته باشید؟
موسوی: شب اسکار در سه خانه بودیم که در هرکدام یک دوربین داشتیم. از تصاویر آرشیوی که از خارج ایران برایمان ارسال شدهبود هم استفاده کردیم. بعد از اسکار هم به خیابان رفتیم و با مردم مصاحبه کردیم.
عطایی: بعد از مراسم و مصاحبهها، سراغ تحلیل فیلم و کارشناسان مختلف رفتیم.
آن دوره برای خودآقای فرهادی و همکارانشان هم روزهای شلوغی بود، چطور توانستید با ایشان ارتباط برقرار کنید؟
موسوی: ارتباط با خود آقای فرهادی بسیار سخت بود اما آقای حمید قربانی که دستیار ایشان بودند کمک زیادی به ما کردند.
عطایی: تا قبل از بخش فرودگاه، مجموعهای از تصاویر شب اسکار و مصاحبههای مردمی را آماده کردهبودیم که به آقای فرهادی نشان دادیم. ما تصاویری را ثبت کردهبودیم که دیگر نمیتوانست اتفاق بیافتد مثل شب اسکار و مصاحبههای مردمی که آن روزها تب داغی داشت. وقتی این کلیپ را دیدند حاضر شدند با ما همکاری کنند.
چقدر آقای فرهادی در طول ساخت فیلم در جریان تولید بودند؟ پیشنهاد مشخصی هم برای فیلم داشتند؟
عطایی: وقتی ساخت فیلم ما تمام شد آقای فرهادی برای ساخت فیلم گذشته به فرانسه رفتهبودند اما نظرشان این بود که وقتی از فرانسه برگشتند فیلم را ببینند و مصاحبهای با خودشان هم داشتهباشیم.
عوامل فیلم را برای مصاحبه چطور انتخاب کردید؟ چون افرادی مانند آقای کلاری یا خانم صفییاری را در فیلم نمیبینیم و طبیعی است که شاید برای تماشاگر این سئوال پیش بیاید که چرا نیستند. همین سئوال را در مورد حضور منتقدان در فیلم هم میتوان مطرح کرد. مثلا منتقد مخالف در فیلم شما حضور ندارد.
عطایی: ما دوست داشتیم با عوامل دیگر فیلم هم مصاحبه داشتهباشیم و چندبار هم درخواست دادیم اما همه درگیر کار بودند و تا یک مدت طولانی ایران نبودند. یکسری از مصاحبهها را هم نتوانستیم در فیلم استفاده کنیم به این دلیل که استفاده از آنها به نفع فیلم نبود و حرف جدیدی نداشتند. با خانم صفییاری هم مصاحبه داشتیم اما چون خودشان تدوینگر این فیلم بودند رضایت دادند که تصویر خودشان در فیلم نباشد.
موسوی: اتفاقاً ما علاقهمند بودیم از کارشناسانی که به صورت جدی با فیلم مخالف بودند استفاده کنیم. زمانی که به یک فیلمنامه مشخص رسیدیم، هدفمان از نشان دادن آقای فراستی این نبود که بگوییم منتقدان منفی همه اینطورند، چون هدف فیلم، تحلیل جدایی... نیست. هدف ما از بیان این نقد منفی، نشان دادن نگاه صداوسیما است، چون نگاه آقای فراستی به عنوان منتقد ثابت تلویزیون، درواقع نگاه تلویزیون است نه نگاه منتقدانی که در سطح جامعه به صورت آزاد و مستقل نظر میدهند. درواقع آقای فراستی نمایندهای از طرف صداوسیما و بیانگر رویکرد صداوسیما نسبت به این فیلم هستند. بعدها وقتی جلو رفتیم متوجه شدیم اشتباه نکردیم، چون صداوسیما حتی نگاه تندتری به این ماجرا داشت.
عطایی: در حقیقت نمیخواستیم از زاویه جدی به تحلیل فیلم جدایی... بپردازیم. خیلی از منتقدان از زاویه سینمایی و روایت به صورت جدی انتقادهایی به این فیلم داشتند ولی هدف فیلم ما این نبود. حتی کارشناسانی که در فیلم صحبت میکنند از زوایای دیگری به آن می-پردازند؛ اینکه چرا این فیلم در جامعه مطرح شده و چرا جایزه اسکار را بردهاست. تحلیلشان بیشتر یک تحلیل اجتماعی است تا سینمایی.
چطور شد تصمیم گرفتید با هم این کار را بسازید؟
عطایی: ما در کارهایی دیگری با هم کار کردهبودیم.
موسوی: ما در دانشگاه همکلاسی بودیم و از ترمهای اول همیشه با هم کار میکردیم و فیلمهای کوتاه دانشجویی میساختیم.
تجربه کار مشترک چگونه بود؟ تمام کارها را مشترکاً انجام میدادید یا تقسیم وظیفه میکردید؟
عطایی: از هر دو روش استفاده میکردیم، بخشی از کارها لازم بود به صورت مشترک انجام شود، مثل نوشتن طرح فیلمنامه. این کار تجربه خوبی بود و از آن راضی بودیم. در این روش کار بهتر جلو میرود اما در ایران کمتر کار گروهی انجام میشود. اما نمونههای زیادی در مستندهای خارجی میبینیم که به صورت گروهی انجام میشوند چون مستند پروسه زمانبری است. یکی دیگر از محاسن کار دو نفره این است که انرژی کار بین دو نفر تقسیم میشود و متقابلاً از یکدیگر هم انرژی میگیریم.
حالا که قرار است این فیلم به صورت گستردهتری اکران شود، چهقدر این تجربه برایتان جذاب است؟
عطایی: طبیعتاً تجربه جذابی است و چیزی بود هم همیشه به آن فکر میکردیم.
تصویر ذهنی از اکران برای مخاطب عام داشتید یا از ابتدا فقط به اکرانهای جشنوارهای فکر میکردید؟
موسوی: بعد از جشنواره سینما حقیقت، خیلی از منتقدانی که فیلم را دیدند، معتقد بودند این فیلم میتواند اکران شود و برای مخاطب عام جذاب باشد. آقای همایون اسعدیان فیلم را که دیدند استقبال کردند و به آقای سرتیپی پیشنهاد دادند که روی اکران آن کار کنند. آقای سرتیپی هم پذیرفتند و قرار شد اکران فیلم به عهده ایشان باشد، اما به خاطر مشکلات زمان فیلم، نتوانستند مجوز اکران بگیرند.
عطایی: در آغاز کار به این موضوع فکر نکردهبودیم اما بعد از اولین مواجهه فیلم با مخاطب، به این نتیجه رسیدیم که این فیلم میتواند مخاطب عام را هم جذب کند.
موسوی: موضوعی که از قبل حدس میزدم و بعد هم به درستی آن پی بردم، این است که درواقع اگر فیلم موفقی دارید نباید توقع داشتهباشید به سراغتان بیایند و از طرح بعدیتان هم استقبال کنند. یک فضایی وجوددارد که خودتان باید برای دیدهشدن فیلمتان تلاش کنید و برای فیلم بعدی هم دوباره از ابتدا باید تمام این راهها را بروید و از اول تلاش کنید.
از ایران یک جدایی
پژوهشگر، کارگردان: آزاده موسوی و کوروش عطائی، تصویربردار: مجید یزدانی، مصطفی دهقانیان، علی رشیدفر، تدوینگر: هایده صفی یاری، صدابردار: مصطفی مصطفوی، هاشم رمضانی، صداگذاری و ترکیب صداها: محمدرضا دلپاک، تهیهکننده: کتایون شهابی، آزاده موسوی و کوروش عطائی، ۱۳۹۱، ۵۲ دقیقه، خلاصه موضوع: درباره جایزه اسکار فیلم جدایی نادر از سیمین و واکنش جامعه ایران به این اتفاق.
+ این گفتوگو ابتدا در ماهنامه هنر و تجربه (شماره نهم/ دی ماه ۹۳) منتشر شده است.
+ عکس: میلاد بهشتی