پاتریسیو هنریکز(1)، کارگردان متولد شیلی و ساکن مونترال، پیشازاین دو مستند ساخته است که به مسائل پیرامون بدرفتاری در زندان گوانتانامو بی میپردازند. اولی زیر هود: سفری به دنیای شکنجه(2) بر وضعیت زندانیان در زندانهای ابوغریب در عراق و گوانتانامو تمرکز کرده است. دومی شما حقیقت را دوست ندارید: چهار روز داخل گوانتانامو(3) به داستان عمر خدر زندانی کانادایی پرداخته است. تازهترین فیلم او اویغورها: زندانیان پوچی(4) داستان آزاردهنده 22 نفر از اقلیت مسلمان اویغور چین است که بیش از یک دهه در گوانتانامو زندانی بودهاند. این فیلم بهتازگی در جشنواره فیلم دیدبان حقوق بشر تورنتو به نمایش درآمده و آنچه میخوانید متن مصاحبهای است که با هنریکز انجامشده است.
این سومین فیلم شما درباره گوانتانامو است. چه چیز خاصی در مورد گوانتانامو توجه شما را جلب کرده است؟ و بهعنوان یک مستندساز چه ارتباطی باتجربه شخصی و اهداف شغلی شما دارد؟
خب، اوایل از من سوال میشد که آیا به دنبال ساخت فیلم سهگانه هستم؟ ولی نه، در شروع کار من فقط میخواستم فیلم اولی را که درباره شکنجه بود بسازم. جنبه انسانی قضیه برایم الهامبخش بود و آن را از دید جنبه انسانی که در اینگونه شرایط هست میدیدم. با شروع تحقیقات روی آن، قسمتهای دیگر داستان برایم آشکار شد. درواقع اتفاقی که بعد از 11سپتامبر رخ داد برای یک مستندساز زمینه بسیار غنی کاری است. به همین دلیل است که من تنها کسی نیستم که در مورد 11سپتامبر فیلم ساختهام و هرسال افراد زیادی در سراسر دنیا دراینباره حرف زدهاند و فیلم ساختهاند؛ و البته تجربه شخصی من بهعنوان یک پناهنده که از شیلی به کانادا آمدهام باعث شد به این مشکل توجه کنم.
بهعنوان یک مستندساز چگونه آن را به اهداف کاری خود ارتباط میدهید؟
خب، من اول یک فیلمساز هستم؛ ولی انگیزههای سیاسی نیز دارم. من به اصولی باور دارم که برایم اهمیت دارند. ولی برای ساخت فیلم، نخست به منابعی که لازم دارم توجه دارم تا به جنبه سیاسی آن. پس به دنبال امکاناتی هستم که بهوسیله آن بتوانم کار سینماییام را پیش ببرم. انگیزهام برای ساختن فیلمی که با همکارم لوک کوته (Luc Côté) درباره عمر خدر ساختم نیز همین بود.
در مورد فیلم اویغورها باید بگویم که در سال 2006 که داشتم فیلم زیر هود را میساختم، تحت تاثیر مقالهای قرار گرفتم که درباره اولین گروه از زندانیان نوشتهشده بود که از گوانتانامو آزادشده و به آلبانی رفته بودند. صادقانه بگویم که هرگز چیزی درباره اقلیت اویغور نشنیده بودم. پس به سراغ کامپیوترم رفتم و تلاش کردم همهچیز را درباره این اقلیت مسلمان چینی بدانم. این حقیقت که 22 نفر آدم که بدون شک بیگناه بودند ده سال در گوانتانامو زندانیشده بودند توجهم را به خود جلب کرد؛ و اولین سوالم این بود که چرا بعد از رهایی در ایالاتمتحده پذیرفتهنشدهاند، چراکه این ایالاتمتحده بود که این پناهندگان را به وجود آورد. در عوض بهجاهایی مانند برمودا، آلبانی و جزایر پالائو فرستاده شدند؛ و به ذهنم زد که این افراد دارند زندگیشان را میکنند ولی کسان دیگری برای آنها و سرنوشت آنها تصمیم میگیرند. آنها نمیدانند که چرا این حوادث رخ میدهد و آنها یک روز در قندهار هستند و سه روز بعد در گوانتانامو؛ و به آنها گفته شود که آزاد خواهند شد ولی ظاهراً هیچوقت آزاد نمیشوند. بعد یک روز به آنها گفته میشود که پلیس مخفی چین میخواهد از آنها بازجویی کند؛ و آنها از همه اینها سر در نمیآورند. آنها به این فکر میکنند که ما جامعه آمریکاییها را دوست داریم، ایالاتمتحده را دوست داریم. چون آن را کشوری دموکراتیک میدانیم. ولی آنها به پلیس مخفی چین اجازه میدهند که به اینجا بیاید و ما را مورد بازپرسی قرار دهد. پس اینها نمیفهمند چه اتفاقی دارد میافتد؛ و تا آخر هرکسی میتواند در مورد سرنوشت آنها تصمیم بگیرد. این مرا تحت تاثیر قرارداد و من معتقدم که این میتواند حتی موضوع خوبی برای یک فیلم تخیلی باشد؛ و درواقع میدانم که حتی چند تهیهکننده با روشن عباس (Rushan Abbas)، مترجم، تماس گرفتهاند و به دنبال نقل داستان بهصورت یک فیلم درام بودهاند.
چگونه روشن را قانع کردید تا در ساخت فیلم شرکت کند؟ با توجه به اینکه او با نیروهای آمریکایی همکاری کرده بود، عکسالعمل اویغورها که بهاشتباه زندانیشده بودند چه بود؟ آیا بهسادگی به او اعتماد کردند؟
اجازه بدهید اول بگویم که بدون همکاری روشن هرگز نمیتوانستم این فیلم را بسازم؛ و از اول میدانستم که جلب اعتماد این زندانیان بسیار سخت است، چون همه به آنها خیانت کرده بودند. چرا آنها باید به من اعتماد کنند؟ آنها مرا نمیشناسند و من از ناکجا سر درآورده و میخواهم درباره آنها فیلم مستند بسازم. نخست بهترین راهی که به نظرم رسید این بود که از طریق وکلای مدنی آمریکایی که از آنها دفاع کرده و به این وسیله آنها را از زندان گوانتانامو نجات داده بودند با آنها تماس بگیرم. این وکلا باسخاوت تمام با من رفتار کردند و به من قول کمک دادند، ولی به من هشدار دادند که گرفتن اجازه از ایغورها کار دشواری است. این وکیلها با موکلان خود تماس گرفتند و حتی به آنها توصیه کردند که از این فرصت استفاده کنند ولی تلاش آنها بینتیجه ماند. ازاینرو یکی از وکیلها پیشنهاد کرد که با روشن تماس بگیرم. من با او تماس گرفتم و به او گفتم که کی هستم و چرا به ساخت این مستند روی آوردهام؛ و از طریق او نمونه کارهای دیگرم را برای زندانیان فرستادم. وقتی فیلم در مونترال نمایش نخست داشت، روشن هم بود و با هم فیلم را معرفی کردیم. گزارشگری از روزنامه گازت مونترال (Montreal Gazette) از او پرسید که چرا موافقت کرده که در ساخت فیلم همکاری کند و جواب روشن من را تحت تاثیر قرارداد. او گفت که با توجه به اینکه سازنده فیلم خود یک پناهنده است و در شیلی زندانی بوده، فکر کرده است که میتواند شرایط آنها را درک کند. من تا آن موقع این را نمیدانستم. من در ابتدا فقط یک مترجم میخواستم، چون زبان اویغور را نمیفهمیدم و میخواستم به زبان خودشان با آنها مصاحبه کنم. بااینحال روشن فقط یک مترجم نبود بلکه در برقراری ارتباط با آنها به من کمک کرد و به آنها توضیح داد که چرا ما باید این فیلم را بسازیم. او به آنها گفت که این کار فقط به خاطر خود آنها نیست بلکه بهطورکلی برای جمعیت اویغور در چین این کار لازم است. او بهترین حامی من بود و واقعاً بدون همراهی او این فیلم ساخته نمیشد.
زندانیان اویغور در فیلم بسیار آرام و خوشحال به نظر میآمدند و تجربه تلخ زندانی بودن در چهرههایشان مشهود نبود. در حین ساخت فیلم احساساتشان چگونه بود؟ آیا این کار باعث جریحهدار شدن احساساتشان نشد؟
وقتی سخن از انزوا گفته میشود میدانید که تاثیر درازمدت بر زندگی زندانی دارد. شکنجه بدنی ترمیمپذیر است ولی تاثیر آزار روحی بسیار پایدارتر است. آنها با یادآوری آن دوران تا آخر زندگی از خواب راحت محروم میشوند. بله، بازگو کردن آن وقایع برایشان دردآور است و نمیدانم که آیا به آنها کمکی برای بهبود میکند یا نه. بستگی به بازخورد و شنونده دارد. من از آرامش آنها دچار حیرت شده بودم و نفرت از مردم آمریکا در آنها دیده نمیشد. آنها هنوز به جامعه آمریکا به دیده احترام مینگرند چون میدانند مردم آمریکا با آنها خوب بودهاند. آنها مردمی متواضع و بهغایت ساده هستند. من فکر نمیکنم آنها بعدازاین ماجراها تروریست شوند، آنطوری که خیلیهایی که تروریست نبودند پس از زندانی و شکنجه شدن تبدیل به تروریست شدند. آنها میتوانند شهروندان مطلوبی برای هر کشوری باشند. متاسفانه بسیاری از کشورها ازجمله کانادا به دلیل فشار چین از پذیرفتن آنها سر باز زدهاند. به همین دلیل است که تنها چند کشور کوچک از جمله آل سالوادور که روابط دیپلماتیک با چین ندارند آنها را پذیرفتهاند.
شما از واکنش دولت چین سخن به زبان آوردید آیا شما تهدیدی از جانب آنها دریافت کردهاید؟ آیا آنها نظری درباره فیلم دادهاند؟
نه. ابداً. خب من در کانادا زندگی میکنم. احساس امنیت میکنم و بعلاوه هیچ واکنش بدی نه از طرف چین و نه از طرف ایالاتمتحده دریافت نکردهام. درواقع برای ساخت این فیلم بارها به ایالاتمتحده سفرکردهام و پذیرفتهشدهام. من همیشه از گمرک که رد میشوم برایشان توضیح میدهم که دارم چهکار میکنم. نه. هیچ واکنش بدی ندیدهام.
استقبال از فیلم در سطح جهانی و یا در جشنوارهها چگونه بوده است؟ آیا بازخورد جالبی داشته و به اهداف خود رسیدهاید؟
بله. اولین اکران جهانی بسیار موفق بود؛ و البته آمستردام جشنواره بزرگی است و بلیط همه نمایشها کاملاً فروخته شد. هلندیها فرهنگ فیلم مستند را دارند و علاقهمند هستند. من هفته آینده به لاهه میروم تا در جشنواره فیلمهایی که اهمیت دارند (Movies That Matter) شرکت کنم که با همکاری سازمان عفو بینالملل تشکیل میشود. لاهه مکان مناسبی برای این نمایش است زیرا شهری جهانی و مرکز حقوقدانان و قانون است؛ و هفته بعد به لندن میروم تا در جشنواره فیلم دیدبان حقوق بشر شرکت کنم که در آخر ماه در تورنتو هم برنامه خواهد داشت. فیلم در برزیل و همینطور در ایالاتمتحده برای جشنواره قاب کامل (Full Frame Festival) در کارولینا برگزیدهشده است. فیلم به جشنوارههای زیادی راهیافته و شرایط همیشه جالب است چون تعداد کسانی که این مردم را میشناسند بسیار کم است. با ساخت این فیلم من تلاش کردهام اینگونه مشکلات جهانی، روابط بینالمللی و اهمیت چین، موقعیت ایالاتمتحده و سایر چیزهایی را که بعضی وقتها بسیار تکنیکی هستند شرح بدهم. بااینوجود هر بار که فیلم به نمایش درآمد با واکنش بسیار احساسی و گریه حضار همراه شد که مرا تحت تاثیر قرار داد. شاید به این دلیل باشد که ما حالا با خبر شدهایم که در گوانتانامو چه اتفاقی افتاده و گزارش کمیته سنای آمریکا را داریم که درباره این مسائل وحشتناک هست. شاید بدترین برخورد جسمی با اویغورها نشده باشد ولی آنها نیز بااینکه بیگناه بودهاند مانند سایرین تحت همان آزار روحی قرارگرفتهاند. فکر میکنم که این وجدان هر انسانی را جریحهدار میسازد.
آیا میخواهید صحبتی را در پایان اضافه کنید؟
فقط میخواهم بگویم که این فیلم تنها مال من نیست بلکه حاصل تلاش همه گروه است. بهطور خاص میخواهم بر همکاری میشل شپرد (Michelle Shephard) روزنامهنگاری که با تورنتو استار (Toronto Star) کار میکند انگشت بگذارم. او از آغاز با من بود و تولیدکنندهای خلاق است؛ و البته وجود او در گروه ما مهم بود زیرا او بسیار به موضوع احاطه داشت و همیشه ساختار و موضوع فیلم را دنبال میکرد.
1.Patricio Henriquez
2.Under the Hood: A Voyage into the World of Torture
3.You Don’t Like the Truth: 4 Days Inside Guantánamo
4.Uyghurs: Prisoners of the Absurd