سینمای کوتاه و مستند پیشتازتر از سینمای حرفه‌ای است
[ گفت ‌و گو با محمد آفریده ؛ مدیر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ]

احسان هوشیارگر

مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی چند سالی است که توسط معاونت سینمایی، با وظایف حمایتی تاسیس شده است. وظایفی که پس از سال 85 بخشی از وظایف خود را که مربوط به آموزش فیلم کوتاه می شد را به انجمن سینمای جوانان ایران واگذار کرد تا اکنون به نوعی مهمترین مرکز حمایتی سینمای ایران در بحث تولید فیلم کوتاه و سینمای مستند و تجربی به شمار آید. برگزاری دو دوره ی جشنواره ی بین المللی"سینما حقیقت" که نگاه ها را نسبت به عرصه ی فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشورمان تغییر داده است، حاصل تفکر"محمد آفریده" است که در چند سال اخیر سعی کرده حمایت های زیادی حتی در سینمای بلند از کارگردانان اول و دوم انجام دهد. برای بررسی زوایای گوناگون فیلم کوتاه، سینمای مستند و تجربی به سراغ او رفتیم. کسی که اعتقاد دارد مانند تمام کشورهای دنیا اگر قرار است فیلم کوتاه و سینمای مستند و تجربی در کشورمان سرپا باقی بماند" تلویزیون باید پناهگاه فیلم کوتاه و سینمای مستند باشد."

برای شروع مصاحبه فکر می کنم اگر بیائیم بر خلاف رسم معمول که تعریفی از سینمای مستند و فیلم کوتاه ارائه می شود، به مشکلات فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشورمان اشاره کنیم. مسیر بهتری برای ادامه ی مصاحبه خواهد بود. به نظر شما در حال حاضر عمده ترین مشکلات فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشورمان چیست؟
به نظر من در حال حاضر ما شرایط خوبی در این عرصه داریم و به هر حال با توجه به مشکلات زیاد سینمای بلند و حرفه ای هم فیلم کوتاه و هم مستندسازان در شرایط خوبی قرار دارد و تعداد کسانی که در این دو عرصه کار می کنند، بیشتر شده است و من احساس می کنم در حال حاضر فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشورمان هم به لحاظ آمار تولید و هم به لحاظ تعدد جوایز پیشتازتر از سینمای حرفه ای است. اما به هر حال چون در مجموعه ی سینما به جهت بهره برداری از امکانات و نگاه ها تناسبی نداریم و به هر حال فیلم کوتاه و سینمای مستند نیازمند دیده شدن و توجه بیشتری است، من اعتقادم این است که اگر ما به دنبال یک سینمای خوب و متناسب با ویژگی های فرهنگی خودمان هستیم، هیچ راهی جز توجه به فیلم کوتاه و سینمای مستند نداریم.
فیلم کوتاه و سینمای مستند به دلیل ساختاری که دارند و بر خلاف سینمای داستانی بلند، خیلی درگیر قید و بندها و بایدها و نبایدها نیستند. در این شرایط چه کار باید کرد که فیلم کوتاه و سینمای مستند که در حال حاضر در کشورمان خیلی جلوتر از سینمای بلند حرکت می کنند، به حرکت رو به جلوی خود ادامه دهند و این حمایت ها، در چه عرصه هایی باید انجام شود؟
به نظر من مهم ترین نکته ای که باید به آن توجه کرد، هماهنگی بین مراکزی است که در سطح کلان باید به این عرصه بپردازند که متاسفانه در حال حاضر ما این هماهنگی را مشاهده نمی کنیم. من اعتقادم این است که حوزه های مختلف یک مقدار دارند مانند جزایر جدای از هم عمل می کنند. در تمام دنیا یک نگاه کلی و ملی وجود دارد که می گوید وقتی فیلم کوتاه تولید می شود، این مسیر را باید تا انتها که همان بحث نمایش است حمایت کنیم که متاسفانه این اتفاق در کشور ما رخ نداده است و یکی از بهترین جاهایی که می تواند فرهنگسازی و کمک کند و اهمیت قضیه را تبیین کند، تلویزیون است. چرا که عمده ی پناهگاه فیلم کوتاه و سینمای مستند در دنیا، تلویزیون است و ما خیلی از امکانات تلویزیون بهره برداری نمی کنیم. در حالی که در کشوری که تلویزیون کاملا دولتی است این رسانه باید آئینه نمایش ظرفیت های جامعه باشد، آئینه ظرفیت های جامعه یعنی این که باید همه ی فعالیت ها و تولیدات به نحوی خودشان را در این چارچوب به نمایش بگذارند و مورد توجه قرار گیرند، این توجه متاسفانه وجود ندارد و تلویزیون به جای آن که آئینه ی فیلم کوتاه و سینمای مستند باشد خودش تولید کننده شده است و این عرصه ی فیلم کوتاه و سینمای مستند را شکننده می کند.
وقتی که که بیش از سه هزار فیلم کوتاه و سینمای مستند دارد سالیانه در کشورمان تولید می شود، تلویزیون چه میزان تور انداخته تا این سیل خروشان را صید کند، که واقعا شاید به دو درصد هم نرسد. همینطور سازمان های دیگر مانند حوزه ی هنری با توجه به ظرفیت های که در آن وجود دارد می تواند به این ظرفیت ها توجه ویژه ای کند، که بازهم فکر می کنم خیلی توجهی جدی در این حوزه نمی شود. این ها همگی یک مجموعه است که باید در کنار هم قرار گیرند و در واقع این مسایل چون خوب کنار هم قرار نگرفته است همه کار های ما بستگی به شور و علاقه ی فیلمساز و یا حرکت یکسری سازمان های موقتی دارد. روند جامعه با توجه به ظرفیت های بالای موجود، روندی رو به جلو است و من امیدوارم در آینده ی نزدیک بیشتر از پیش به این ظرفیت ها و داشته های مان توجه کنیم.
این که شما فرمودید مراکز مختلفی که درگیر فرهنگ سازی هستند باید از عرصه ی فیلم کوتاه و سینمای مستند مانند تمامی کشورهای دنیا حمایت کنند کاملا درست است، اما بخشی از این موضوع به خود فیلمسازان هم بر می گردد، به طوری که عده ای از منتقدین معتقد هستند، در میان خود فیلمسازان هم خیلی نگاه جدی نسبت به این عرصه وجود ندارد و در واقع همه چیز در فیلم کوتاه و سینمای مستند خلق الساعه است، چقدر به این صحبت اعتقاد دارید؟
من همیشه به دوستان گفته ام که دیده شدن سینما را زنده می کند، اگر ما فیلم بسازیم و تنها عده ای محدود آن را ببینند، آن فیلمساز خیلی رشد نمی کند. وقتی که اجازه و فرصت بیشتر دیده را از فیلمساز بگیریم، او نمی تواند تجربه اش را در ارتباط با جمع گسترده تری تکمیل کند و در حال حاضر مهمترین مشکل فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشور ما همین بحث دیده شدن است و نه خلق الساعه کار کردن. الان در اروپا سالیانه سه هزار جشنواره برگزار می شود که هرکدام از این ها یک نوعی توجه می دهد به فیلمساز و یک نوع با زاویه ی فرهنگی خودشان دارند کمک می کنند که این فیلم ها دیده و در جامعه مطرح شوند که این کارکرد جشنوار ه ها است اما تلویزیون نیز با توجه به نقشی که دارد، مسئول است حتما این فیلم ها را پخش کند، بنابراین این دیده شدن کمک می کند که خیلی از مسایل از بین برود و یا تکمیل بشود. من بازهم تاکید می کنم که سینما فیلمنامه و حتی تولید هم نیست، سینما آن چیزی است که بر روی پرده نمایش داده می شود و نفس های مخاطبین به فیلمساز برکت می دهد. اگر از این زاویه نگاه کنیم، فیلمساز ما یکه و تنها دارد تلاش خودش را می کند. البته باید یک آدابی را بیشتر رعایت کند و یک مقدار از این عجول بودن دست بردارد. اما بیش از این که مسولیت با فیلمساز باشد، مسولیت متوجه مراکز و سازمان هایی است که یک مقدار توجه خیلی عمیق و جدی به کار ندارند.
در حال حاضر به نظر من از سه سال گذشته در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی کاملا حرفه ای داریم با قضیه برخورد می کنیم، قد و قواره ی فیلم کوتاه و سینمای مستند رشد زیادی پیدا کرده است. اما نیاز تولید کنندگان بیش از ظرفیت های ما است. وقتی که بیش از 150 هزار نفر در سینما آموزش دیده اند و اصلا به صورت ژنتیکی جوانان ما به سمت سینما گرایش دارند، نشان می دهد که خیلی به این جمع بندی و نگاه ملی نرسیده ایم که این موضوع یک مقدار آزار دهنده است.
این در نگاه ملی به جمع بندی نرسیدن آیا مضامین را هم در بر می گیرد؟
همه چیز را در بر می گیرد. ببینید وقتی که فیلم روی پرده بیفتد و یا از قاب تلویزیون پخش بشود همین موضوع اتوماتیک وار فرهنگ عامل تری را به فیلمساز منتقل می کند، یعنی وقتی که فیلمساز پای تلویزیون می نشیند و توسط مخاطبان دیده و در موردش بحث می شود همین قاب خودش را تعمیر می کند اما در حال حاضر، ما این قاب را و فضاهای دیده شدن را برای فیلمساز نداریم، و این باعث می شود که مضامین ما هم مضامین خیلی کاملی نباشد.
در همین بحث مضامین بالاخره یکسری مضامین هستند که مغفول باقی مانده اند، این مضامین مغفول مانده به اعتقاد شما که در حال حاضر نقشی حمایت گر را در ارتباط با فیلم کوتاه و سینمای مستند بر عهده دارید کدام هستند؟
همیشه اعتقاد من این بوده که چون در فیلم کوتاه و سینمای مستند ارتباط فیلمساز با جامعه بی واسطه تر است جلوه بیشتری همه مضامین در کار فیلم کوتاه و سینمای مستند پیدا می کنند.دفاع مقدس، انقلاب، عاشورا، دینی و به طور کلی هر مضمونی که شما در جامعه داشته باشید، چون فیلمساز بیشتر با جامعه در ارتباط است بیشتر در آثارش این موضوع نقش می بندد. اما مدیریت فرهنگی خیلی پیچیده تر از تعاریفی است که ما امروزه اجرا می کنیم، مدیریت فرهنگی به اعتقاد من یعنی این که شما با این کاروان و سیل خروشان همراه شوید و بتوانید آن مباحث فرهنگی و نیازهای جامعه را مدیریت کنید تا توسط فیلمساز بروز یابد، اینجا بر می گردیم به آن معروضات، مسایل مالی و ساختارها که به اعتقاد من یکی از موانع و مشکلات ما همین ساختارها است که متاسفانه جلوی سرعت را می گیرد و فیلمسازان نمی توانند مضامین فرهنگی را به تصویر بکشند و مشکل بزرگ بعدی مشکل مالی است.
همانطور که می دانید کل حوزه فرهنگ مهجور و مظلوم است و سینما مظلوم تر و در این بین وضع فیلم کوتاه و سینمای مستند واقعا اسفبارتر که اصلا نمی شود بر روی بودجه آن حساب ویژه ای باز کرد. به نظرم همه این ها که اتفاقا مضامین را هم در برمی گیرد در کنار هم کمک می کند که توجه کمتی به این عرصع بشود. همیشه اعتقاد من بر این است که برای رسیدن به همه آن آرزوهایی که انقلاب اسلامی پیش روی ملت، مردم و مسولین قرار دارد ما باید کاروان تولید را با یک مدیریت پویا و مناسب و یک تعامل و همکاری همه جانبه بین سازمان ها روبه جلو ببریم. اگر کاروان با این شرایط راه بیافتد به نظر من ما از خیلی از آرزوهای مان را به دست می آوریم و خیلی از نگرانی های مان هم از بین خواهد رفت.
شما در صحبت هایتان به دو مورد مهم ضعف ساختارهای مدیریتی در مراکز فرهنگی و معضل مالی اشاره کردید، همانطور که می دانید کل گردش مالی سینمای ایران شاید کمتر از 30 میلیارد تومان باشد، که با این هزینه های سنگین تولید به نوعی شوخی است. در حال حاضر برای این که بخواهیم برآیند فیلم کوتاه و سینمای مستند از جایگاهی که در حال حاضر دارد پیشرفته تر شود، بودجه مورد نیاز این بخش چقدر است؟
در حال حاضر با نگاه ویژه ای که آقای جعفری جلوه به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی دارند ما توانسته ایم سالیانه از 70 تا 80 فیلم حمایت کنیم. اما با توجه به ظرفیت ها اعتقاد من این است که مرکز می تواند از تولید 500 فیلم در سال حمایت کند، که اگر این اتفاق رخ دهد به نحوی این ارتباط فرهنگی نیز برقرار خواهد شد، خیلی از گرفتاری های ما ناشی از عدم وجود این ارتباط فرهنگی است و فیلمسازان ما با بضاعت خودشان جستجوگرانه دارند فیلم می سازند که این موضوع به تولید لطمه وارد می سازد. سینمای حرفه ای کوتاه و مستند نیاز به تحقیق، زمان و عوامل حرفه ای و وقتی که این مسایل وجود نداشته باشد دچار آفت هایی می شود. اما من احساس می کنم با توجه به جایگاهی که در منطقه داریم، هیچ راهی نداریم جز این که به داشته های خودمان اعتماد و توجه کنیم. در سال های آینده وقتی تلویزیون و سینمای ما دیگر از این حالت سنتی خارج می شوند و مردم ما می توانند با همه تصاویر دنیا مواجه می شوند آنجا تازه متوجه خواهیم شد که باید بیشتر به نسل جوانمان اعتماد می کردیم و آن موقع دیگر ما نمی توانیم بهانه بیاوریم. به همین علت هرچه امروز بیشتر به داشته هایمان توجه کنیم موفق تر خواهیم بود. همانطور که رهبر کبیر انقلاب فرمودند انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی بود و این در شان چنین مملکتی نیست که به تعبیر مقام معظم رهبری سینما هنر برتر آن است، کل بودجه اش رقمی کمتر از 30 میلیارد تومان باشد و در این شرایط، با این همه آرزوهایی که در نظام داریم و این نسل خلاق، کوشا و متعهد ما داریم با ریاضت یک کارهایی را می کنیم، اما اگر بتوانیم این موانع را حل کنیم و سازمان ها با یکدیگر هماهنگ تر شوند، یک انقلاب طوفنده تری را در حوزه بصری می توانیم شاهد باشیم کما این که با همین وضع موجود نیز سرآمد منطقه هستیم.
من فکر می کنم در این قسمت می توانیم به خود مرکز هم بپردازیم، در کنار انجمن سینمای جوان مرکزی به نام مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به وجود آمده است که متولی فیلم کوتاه و سینمای مستند در کشورمان هستند، از نظر مرکز و شخص شما به عنوان مدیر عامل آن در کدام بخش ها فیلم کوتاه و سینمای مستند نیازمند کمک های بیشتری است؟
مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی با توجه به خیل عظیم فیلمسازان جوانی که وجود دارند وظیفه دارد تا از این فیلمسازان جوان و حرفه ای حمایت کند، و از سال 85 تصمیم گرفته شده است تا مرکز به صورت حرفه ای تر در حوزه های فیلم کوتاه، سینمای مستند، سینمای تجربی، انیمیشن و فیلم های اول و دوم فعالیت کند، در سال حدود 200 فیلم تولید می شود که امسال حدود 27 فیلم اول و دوم حمایت شده اند که هفتاد درصد از این 27 فیلم را فیلمسازان اول تشکیل می دهند که به برکت انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم.
کاری که ما داریم انجام می دهیم سعی شده تا بیش از هرچیز به نسل جوان اعتماد کنیم، به نظر من بیشترین آسیبی که خورده ایم ناشی از عدم اعتماد به نسل جوان بوده است، من همیشه گفته ام و باز هم تاکید می کنم که در عرصه ی دفاع مقدس، جوانان گمنامی که رفتند و آن حماسه های پروشور را آفریدند به دلیل اعتمادی بود که حضرت امام به نسل جوان داشتند. الان هم همان جوان ها و با همان شور و شعور در جامعه وجود دارند و وظیفه ی ما این است که این اعتماد را بکنیم و امکانات را در اختیارشان قرار دهیم که این اولین اصل کاری ما در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی است. بحث بعدی این است که ما باید به نوعی فاصله های خود را با این جریان هماهنگ کنیم و این فاصله همان مدیریت فرهنگی است که یک مقدار موانع ایجاد می کند، که ساختارهای تنگ به نوعی محدودیت ایجاد می کند، ساختارهای ما مربوط به سی سال پیش است و طبیعتا با چنین ساختارهایی نمی توانیم در بحث مدیریت فرهنگی موفق عمل کنیم. ما در مرکز سعی کرده ایم یک مقداری ساختارهای خودمان را به هم بریزیم که همین موضوع در کنار تفکر و منطق باعث شده است که جریان فیلم کوتاه و سینمای مستند به لطف خداوند و با همه ی کمبودها در جایگاه بسیار خوبی قرار گرفته است.
به عنوان سوال پایانی، در مورد جشنواره ی بین المللی سینما حقیقت که توانسته نگاه های خوبی را معطوف سینمای ایران کند، توضیح بدهید و بگوئید که تا چه اندازه به اهداف تان نزدیک شده اید؟
این جشنواره با هدف تقویت سینمای مستند و خلاق ایران، صیانت از هویت ملی، دینی و شرقی، بازنمایی تاریخ و فرهنگ جامعه ایرانی- اسلامی، بیان نسبت نزدیکی سینمای مستند با واقعیت و حقیقت و آشنایی فیلمسازان کشور با تحولات نوین سینمای مستند جهان و ایجاد و امکان برای عرضه و پخش جهانی فیلم های مستند برگزار می شود. در سینمای مستند بحث آگاهی بخشی است و صحبت نشان دادن جلوه ها و پوسته های دیگری از اجتماع. ما باید نگرش مخاطبان و مسئولان را ارتقا بدهیم. ما هنوز فرصت نکرده ایم در حوزه ی سینمای مستند، مخاطب شناسی کنیم. خیلی از فیلمسازان ما نیز هنوز تحت تاثیر سینمای اکران هستند و تصور می کنند فیلم مستندی که ساخته اند باید برای همه نمایش داده شود. یادم می آید یک فیلم از ژان روش دیدم که ابتدایش نوشته شده بود:" این فیلم فقط برای خارج از استرالیا قابل نمایش است." نمایش یک فیلم مستند می تواند برای پزشکان یک بیمارستان فوق العاده اثربخش و برای بیماران آن بیمارستان مخرب باشد. باید بستری آماده کنیم که مخاطبان واقعی سینمای مستند بتوانند فیلم های روز دنیا را بدون محدودیت ببینند. اما اگر همان فیلم ها را بخواهیم در سینما برای مخاطب عام نمایش دهیم، باید حد و حدود مسائل عرفی را رعایت کنیم. در جشنواره ی ما نیز باید بخش هایی داشته باشیم که کسانی که واقعا دغدغه شان این نوع سینماست بتوانند فیلم ها را بدون مشکل ببینند.

عکس: مهر

 

منبع: فارس | تاريخ: 1388/03/20
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد