بیگانه با تاریخ
[ گفت و گو با پژمان مظاهری پور؛ درباره ی مستند دریاچه ای که بود ]

امیر حسین ثنائی

"مظاهری پور"در مستند"دریاچه ای که بود" به موضوع خشک شدن تدریجی دریاچه ی ارومیه و این که کسی به عواقب آن توجه نمی کند، پرداخته است. او تاکنون فیلم های مستندی چون: انسان طغیان گر، شاهنامه ی شاه طهماسب، وارثان کیومرث، وادی هفت واد، جیرفت تمدن گمشده و ... را کارگردانی کرده است. دریاچه ای که بود، در دومین جشنواره ی سینما حقیقت و همین طور جشنواره ی فیلم فجر در بخش مسابقه به نمایش درآمده است.

شما بیشتر مستندهایی با موضوعات میراث فرهنگی، تاریخ و محیط زیست ساخته اید؛ این موضوعات برایتان چه جذابیت هایی دارند و با چه رویکردی با آنها روبرو می شوید؟
علاقه ی اصلی من تاریخ است. معتقدم ما خیلی از اسناد تاریخی خودمان را از دست داده ایم و یا در حال از دست دادنیم. نه در یک ساختار شهری و در روابط انسانی مان، بلکه فرهنگ عمومی مان و در فضاهای جدی تر؛ کوه ها، جنگل ها، سنت و آثار تاریخی مان. ملتی هستیم که به شدت با تاریخ خودمان بیگانه ایم. تا جایی که می دانم، هیچ جای تاریخ نیست که غم، اندوه و خونریزی وجود نداشته باشد. به واسطه ی این رنج و تفکری که تاریخ به وجود آورده، طبیعتا آدم ها سعی می کنند که از آن دوری کنند؛ مثل آینه های بزرگ سوگواری. این مقدمه برای من گذری است در سینمای مستند؛ که نیاز داریم سندهای مستند داشته باشیم. از طبیعت، تاریخ و اسناد فرهنگی؛ این اسناد مستند علاوه بر عکس، نوشته، روایت و ... می تواند فیلم هایی باشد که ما می گیریم. مثلا الان فیلمی که در سال 1346 از تپه های قیطریه گرفته شده، تنها سندی است که از تپه های قیطریه مانده، که در حال حاضر یا پارک شده اند یا خانه، و دیگر تپه ای وجود ندارد. خب ما الان یک سند داریم و خود فیلم یک شی موزه ای است؛ چیزی شبیه لوحه های هخامنشی. در نتیجه سینمای مستند این جا برای من یک مقدار با آن تعریف مرسوم و رایج فاصله می گیرد؛ که مستند را بیان خلاقانه ی واقعیت می داند. من در حال حاضر نسبت به این موضوع ها مستند نگاری می کنم. سند نگاری برای هزاران سال دیگر؛ که بدانند ما که بودیم و چه کارهایی کردیم.
کاربرد امروزی شان چه می شود؟
آگاهی سازی و اطلاع رسانی در فضای عمومی. مردم وقتی وارد یک محیط طبیعی و تاریخی می شوند، موقعی که اطلاعات دقیق تری به آنان داده شود، قطعا آسیب کمتری به آن محیط می زنند. ما صرفا موانع قانونی به وجود می آوریم. در ارتباط با تاریخ هم همین است. تاریخ صرفا در دوره ی راهنمایی و دبیرستان هایمان تدریس می شود و بعد هم تمام. در صورتی که اگر این آگاهی سازی عمومی وجود داشته باشد، در رفتارهای فردی و فرهنگ رفتاری مان هم می تواند تغییر به وجود بیاورد.
تاثیر گذار هم خواهند بود؟
من از همین فیلم مثال می زنم. وقتی فیلم پخش شد، افرادی که مستندساز بودند و متخصص که اطلاعات عمومی بیشتری هم دارند؛ با نگاهِ ای وای، ای دریغ و ... با فیلم روبرو شدند. یعنی یک آگاهی رسانی در حوزه ای که این فیلم همراه با دلسوزی به وجود آورده بود. با واکنشی که داد و بیداد، حالا باید چه کار کنیم. این ها بخشی از خاطرات قومی ماست که در حال از دست رفتن است. یا مثلا فیلم دیگری که درباره سد سیوند ساخته بودم و پخشش به شکل گسترده ای بازخورد داشت و مردم با یگ نگاه بی طرفانه در فیلم تازه فهمیدند که در آن منطقه چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
یا تاثیراتی که در بلند مدت اتفاق می افتند ...
دقیقا؛ با یک بسترسازی عمومی.
تحقیق فیلم را از کجا آغاز کردید؟
به شکل کلی که بخواهم فضاها را بشناسم، از دوره ای که مجموعه ی مستند" آب در ایران"را کار می کردم، اتفاق افتاده بود؛ و به طور متمرکز هم تحقیق کتابخانه ای و میدانی را از اسفند سال 85 شروع کردم. حدود 450 کیلومتر محیط دریاچه را طی کردم؛ سواحل، بندرگاه ها و ... با کشاورزان و مردم در ارتباط با دریاچه و کارشناسان حرف زدم و در کنارش هم تحقیق کتابخانه ای را پیش بردم.
بر اساس این تحقیقات، فیلمنامه ای هم نوشتید؟
یک فیلمنامه ی کامل. زمان بیشتری از تولید فیلم را به فیلمنامه اختصاص دادیم. پرسش فیلم کاملا طراحی شده بود؛ که چرا دریاچه دارد خشک می شود و اگر خشک بشود چه اتفاقی می افتد. این دو سوال را اصل فیلم قرار دادیم و بعد هم سعی کردیم که جواب هایش را پیدا کنیم. این جواب ها را با خاطرات گذشته و امروز باید پیدا می کردیم. پس نیاز داشتیم به یک فیلمنامه ی کامل و منسجم؛ با شخصیت اصلی خود فیلم که خود دریاچه است. دریاچه ای که دارد خاطراتش را برای ما مرور می کند. سکانس به سکانس بر همین اساس شکل گرفت و ما وارد تصویربرداری شدیم. همین جا باید از مهرداد اسکویی تشکر کنم؛ چون به عنوان مشاور در این پروسه همراهم بود و همین طور مازیار بهاری که به عنوان تهیه کننده یک حضور کاملا حرفه ای داشت.
طرح پیشنهاد خودتان بود؟
بله. بحث محیط زیست بود و با توجه به تجربه هایی که من در این حوزه داشتم، از من طرح خواستند. چند طرح پیشنهاد دادم، منتها با تاکید روی همین موضوع خشک شدن دریاچه ارومیه. چون وضعیت وخیمی داشت و فیلمی جدی هم درباره ی این موقعیت ساخته نشده بود.

دریاچه ای که بود: محقق، نویسنده و کارگردان: پژمان مظاهری پور/ تصویربردار: مرتضی متقی/ تدوینگر: آرش زاهدی اصل/ صداگذار: حسین مهدوی/ گوینده: مهرداد اسکویی/ آهنگساز: کیوان کیارس/ مدیرتولید: آرش زاهدی گلپایگانی/ تهیه کننده: مازیار بهاری/ 27 دقیقه/ 1387 

 این گفت و گو ابتدا در نشریه ی روزانه ی جشنواره ی فیلم فجر منتشر شده است.

 

منبع: رای بُن مستند | تاريخ: 1387/11/13
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد