مایکل اپتد، کارگردان، تهیهکننده و نویسندهی انگلیسی و یکی از بهترین فیلمسازان نسل خود است که او را بیشتر با مستند مجموعهی رو به بالا و فیلم دنیا کافی نیست از مجموعه فیلمهای جیمز باند میشناسند. اپتد فارغالتحصیل تاریخ و حقوق از دانشگاه کمبریج است. او تا کنون موفق به دریافت چندین جایزه از آکادمی جوایز انگلستان شده است. از جمله آثار او میتوان به شبح زده، خیابان تاجگذاری، مجموعه اخبار نیویورک و... اشاره کرد.
فیلم مستند برای شما چه معنایی دارد؟
خب این سوال مهمی است که این روزها تلویزیون با آن مواجه است. یکی از محاسن این روزها این است که بسیاری از مردم با فیلم مستند به حقیقت پی میبرند. هرچند گاهی حقیقت را آنطور که دوست دارند جلوه میدهند، همان طور که تا به حال بود. اما آیا میتوان همین کار را با مستندها انجام داد؟ به هر حال تقریباً نمیتوان تعریف مشخصی از مستند داشت. اما گمان میکنم فیلم مستند را میتوان مشاهدهی بیواسطه و مستقیم زندگی دانست. و این بسیار مهم است که میتوان تفاوتها را با حقیقت (با خود حقیقت) دید، که در درون حقیقت پنهاناند. برخی از آثار مستند، هم بسیار موفقاند و هم روشنفکرانه، اما افراد را به صورت مصنوعی و غیر قابل باوری در موقعیتها قرار میدهند و واکنش آنها را به نمایش میگذارند. ولی فیلم مستند باید افراد را در چیدمان طبیعی نشان بدهد.
در ارتباط با انتخاب سوژه و موضوع چه پیشنهادی دارید؟
مهمترین مورد رعایت دموکراسی کامل است. شما میتوانید یک مستند را کم و زیاد کنید، قطع کنید و آن طور که میخواهید تمامش کنید. اما از این سرمایه عظیم، سود اندکی خواهید برد و اینجاست که تفاوت خوب و خبر بد آشکار میشود. و فیلمهای تاسف برانگیز بسیار زیادی ساخته شدهاند که در آنها به این نکته توجه نشده است.
این تصور غلطی است که حتماً باید پرحرفی کرد. سوالها را کوتاه بپرسید و از سکوت کردن نگران نباشید. گاهی اوقات رفتار شما بهترین تمهید است. مردم وقتی سرشار از سکوتاند، ممکن است آن طور که انتظار دارید، این سکوت بشکند. هرگز پیش از مصاحبه، موضوع را مطرح نکنید و بگذارید گفتوگو در لحظه پیش برود. اگر بخواهید در طول رانندگی یا خوردن یک فنجان قهوه، مصاحبهای خوب داشته باشید، باید بگویم که نقشهی شما بر باد رفته است و نتیجهی لازم را نمیگیرید و شما هرگز قادر نیستید آن لحظات را دوباره ضبط کنید.
برای شما دشوار نیست که برای مدت طولانی با سوژههایتان درگیر میشوید؟
شما نمیتوانید درگیر نشوید. این درگیری کاملاً ذهنی است. شروع کردن یک گفتوگو، آن هم به صورت رسمی و سرد اصلاً روش مناسبی نیست. شما باید اعتماد آن شخص را جلب کنید. آنها باید در کنار شما احساس امنیت کنند و شما مجبورید به لحاظ عاطفی درگیر شوید. شما نمیتوانید به آنها بگویید چه کار کنند و یا نمیتوانید همیشه موافق با گفتههای آنها باشید. تکرار میکنم باید به آن چه میخواهید انجام دهید، آگاه باشید.
شما باید بدانید که در آخر میخواهید به چه نتیجهای برسید، حتی اگر این مسیر هموار نباشد. شما باید منصفانه و بیطرف به سوژههایتان (افراد مصاحبه شونده) نگاه کنید، حتی اگر خیلی با شما متفاوت باشند. اگر شما در مورد اندیشه و اعتقاد خودتان فیلمی با آب و تاب بسازید، در واقع اصلاً رعایت انصاف را نکردهاید و نمیتوان شما را فردی بیطرف دانست. شما باید حداقل با افرادی که مخاطب شما هستند صادق باشید و این کاملاً به شما بستگی دارد. اگر شما خواهان شفافیت و صراحت هستید، پس باید آن قدر با موضوع درگیر و به افراد نزدیک شوید تا آنها بتوانند سفره دلشان را برای شما باز کنند.
در مورد مصاحبه با کودکان نظرتان چیست؟ آیا به روش متفاوتی نیاز دارد؟
بهترین چیزی که دریافتهام این است که کودکان از الگوی خاصی پیروی نمیکنند. با آنها نباید مثل افراد بالغ رفتار کرد. وقتی شما با لحن آرام و جذاب شروع به صحبت با آنها بکنید، قطعاً به نتیجه میرسید.
چه توصیه اخلاقی برای فیلمسازان تازهکار دارید؟
این یک مسئله خصوصی است و فکر نمیکنم شما بتوانید برای آن قانون خاصی تعیین کنید. شما مجبورید درستکار باشید. باید به مردم بگویید که در آخر کار میخواهید به چه نتیجهای برسید. آنها باید آخر کار را بدانند. نباید از خطوط قرمز افراد عبور کنید. به آنها دروغ نگویید و آنها را فریب ندهید. شما مجبور به انجام و رعایت این کارها هستید. چیزی که بسیار مهم است، این است که باید حرف و عملتان یکی باشد. نمیشود کاری را انجام بدهید که به آن بیاعتقاد باشید. هر چند که اینها مسئلهی شخصی است.
من عاشق بحث و استدلال با مردم هستم، شکل ناب آن است. در حالی که فیلمهای روایی این گونه نیستند و تدوین در قضاوت نقش دارد. باید بگویم که هر تدوین یک قضاوت را باعث میشود. اما فیلم مستند، همه چیز را آن طور که هست نشان میدهد و فکر نمیکنم مصالحه و توافق با مردم لازم باشد. اگر من برای خوب از آب درآمدن کار به مردم پول پرداخت کنم، در واقع تجارت کردهام و یکی هم سعی در سود بردن از این تجارت دارد. اگر مردم کاری را فقط برای پول انجام بدهند و یا به آنها بگویم که چه چیز را (در مقابل دوربین) بازگو کنند، آن وقت است که اخلاق به بیراهه رفته است. اما اگر شما به وقت مردم احترام بگذارید و برای آنها وقت صرف کنید، آن زمان تفاوت این دو روش را خواهید دید.
فیلمسازان تا چه اندازه باید به مخاطب خودشان فکر کنند؟
همیشه، حرفهی ما به نوعی تفریح است و بسیاری از مستندها پایان خاصی را نشان نمیدهند. شما باید فیلم را برای مردم بسازید و سعی کنید یک مجموعهی کلی را نشان بدهید. شما نباید برای مخاطب الگوسازی کنید. نباید مخاطب را سردرگم کنید. باید به نیازهایشان توجه کرد. باید مخاطبتان را بشناسید تا بتوانید برای آنها کار کنید. شما فیلم را برای خودتان نمیسازید.
اشتباه رایجی که شما در کار فیلمسازان مستند میبینید، چیست؟
مسئلهی ساختار. خیلی وقتها، فیلمسازان یکسری از متریالها را دور میریزند و به هر طریق که شده، یک قصه پدید میآورند. اگر چه کار، در نهایت یک فیلم مستند است، اما در واقع یک فیلم بومی، معمولی و دیجیتال از آب درمیآید. باید درک درستی از ساختار داشته باشید و محصول نهایی در ذهن شما یک بار ساخته شده باشد.
منبع: The Documentary Filmmakers Handbook
By Genevieve Jolliffe and Andrew Zinnes