قسمت سوم و پایانی:
در نقد مستند نگاه از بیرون وجود ندارد
نسیم نجفی، منتقد و مستندساز هم با بیان اینکه ارتباط مستقیمی میان عدم نمایش فیلمهای مستند و نپرداختن به نقد در این عرصه وجود دارد، میگوید: "شبکههای تلویزیونی ما مانند بسیاری از شبکههای خارجی به مستند نمیپردازند و در نهایت از نوشتن نقد استقبالی نمیشود، چون مخاطب ندارد."
نجفی در پاسخ به سوالی درباره نقد شفاهی مستند میگوید: "نقد شرایطی دارد. نظرات شفاهی ممکن است تحلیلی باشد، اما با فضای نقدنویسی متفاوت است. مطلب نقد ساختار دارد و باید تولید هنری صورت گیرد. تفاوت این نقدها به فضای هر دو باز میگردد. مستند روایتی از واقعیت است و سینمای داستانی بازسازی فیلمنامه است."
نجفی با اشاره به اینکه در نقد مستند باید روند ساخت را در نظر گرفت، میگوید: "باید به تفاوتها در شیوه تولید دقت کرد. معیارهای سنجش در مستند با داستانی فرق دارد، چون مستند با انسانهای واقعی و فضاهای واقعی سر و کار دارد. مستندسازان باید با نحوه ورود به موضوع آشنا باشند و وقتی وارد این حریم خصوصی میشوند، بدانند که چگونه به سوالها درباره سوژه پاسخ دهند و چطور روایت مستند را پیش ببرند. این یکی از معیارهای نقد است که مستند خط روایت مستند چگونه پیش رفته است. یکی از ایرادها در نقد سینمای مستند این است که عموم نقدها را خود مستندسازان مینویسند و نگاه از بیرون وجود ندارد."
منتقد مستند باید مطالعات میان رشتهای داشته باشد
رامتین شهبازی، منتقد سینما نیز در این گفتوگو با بیان اینکه تفاوت نقد سینمای مستند با سینمای داستانی به تفاوتهای این دو سینما برمیگردد، میگوید: "ماهیت، زبان، جنس بیان و موضوع در سینمای مستند با سینمای داستانی تفاوت دارد. ممکن است هر دو درباره یک موضوع فیلم بسازند، اما نوع چینش و نوع بیانها فرق دارند. باید ابزار زبان مستند را شناخت. نوع نگاه، شیوه نگاه و ابزار نقدها متفاوت هستند. منتقد مستند به زبان سینمای مستند اشراف دارد."
این منتقد با اشاره به اینکه سینمای مستند واقعیت محض نیست، میگوید: "منتقد مستند باید ابعاد واقعیت را بشناسد و با مطالعات میانرشتهای که دارد، بداند که در چه مواردی کارگردان در واقعیت دخل و تصرف کرده است. منتقد مستند تنها یک منتقد سینمایی نیست و در شاخههای مختلف جامعهشناسی و سینما در نوسان است."
شهبازی با بیان اینکه سینمای مستند دارای کمیت نیست میگوید: "نقد مستند جزو محدود شیوههای نگارشی است که دچار کمیت نشده است. منتقدان مستند با دغدغه شخصی به سراغ مستند میآیند. مستند علاقهمندی کاذب و شهرت ندارد." این منتقد سینما در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا رسانهها به نقد مستند نمیپردازند، گفت: "مخاطب سینمای مستند محدود است و رسانهها توجه چندانی به این موضوع نمیکنند. این موضوع به عرضه نامناسب مستند برمیگردد. جذابیتهای مستند محدود مانده اما مهجور نیست."
نقد مستند فکورانهتر از نقد سینمای داستانی است
پوریا جهانشاد، منتقد و نویسنده مستند هم با بیان اینکه نقد مستند مبتنی بر پارامترهایی است که این گونه را برحسب آن تعریف میکنیم، میگوید: "مستند روابط علی و معلولی مشخصی ندارد و به شکل امروزی نگاه تازه به واقعیات اطراف دارد. در نقد مستند باید به اینکه رویکرد واقعیت مناسب است و طلیعهای در ذهن مخاطب ایجاد میکند یا نه دقت کرد. در نقد فیلم مستند باید ارتباط موضوع با نوع روایت سینمایی مورد مداقه قرار گیرد. مضامین مستند ریشه در واقعیت دارد و باید نوع این رابطه که تاییدی است یا انتقادی را مشخص کرد." جهانشاد با بیان اینکه نوع روایت مستند از مضامین واقعیت اهمیت دارد، تصریح کرد: "منتقد مستند باید ماهیت این سینما را بشناسد، چون سینمای مستند صرفاً تکنیک نیست. خلاقیت کارگردان در پرداخت به واقعیات، تیزبینیهای صورت گرفته، نگاه همراستا با باورهای اجتماعی، استفاده از ابزار هنر در بیان واقعیات و... باید مورد توجه منتقد مستند قرار گیرد."
این منتقد آثار مستند، با بیان اینکه عموم منتقدان مستند خود مستندساز هستند، میگوید: "مستند اکرانی ندارد و تنها عده قلیلی به این عرصه میپردازند؛ پس خود مستندسازان به ناچار نقد مینویسند. البته مستند تغییراتی نیز کرده، فراتر از گذشته شده و به تازگی برای متفکران هم جالب شده است. "
جهانشاد در پاسخ به پرسشی درباره تفاوتهای نقد مستند و فیلم داستانی میگوید: "نقد مستند فکورانهتر از نقد سینمای داستانی است. مخاطب مستند تا حدی از فرهیختگی برخوردار است و به دنبال نگاه به واقعیت است. تماشای مستند برای تفریح نیست و با سینمای صنعتی که برای سرگرمی شکل گرفته، متفاوت است. بیشتر مستندسازان سوژه محور هستند و از شناخت تکنیک سینمایی بیبهرهاند، در نتیجه مخاطب با آثار آنها ارتباط برقرار نمیکند."