مستند چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند
در حاشیه‌ی مستند هفده ساله‌ها

[ آزاده بی‌زارگیتی ]

گدار جایی گفته بود که؛ "فیلم حقیقتی در بیست و چهار بار در ثانیه ست، پس من به این نتیجه رسیدم که اگر از زندیگم فیلم بگیرم می‌توانم آن را بهتر بفهمم." (۱) و شاید همه چیز از اینجا شروع شد؛ نخستین جرقه‌ی مستندِ "اول شخص"... ایده‌ای که سال‌ها بعد و تا امروز در شکل‌های گوناگون ادامه پیدا کرد و شد شیوه‌ای غالب برای بیان خویش. مکاشفه‌ای با خود. اعتراف و برهنه کردن خود جلوی ساحت دوربین که پیش تر‌ها در ادبیات مرسوم بود اما در سینما آن هم سینمای مستند آیین جدیدی بود که نمونه‌ی مشهورش شد زمان نامتناهی راس مک ال وی.... و مستند هفده ساله‌ها به طراحی عطیه عطارزاده و اصلان شاه ابراهیمی درواقع نوع دیگری از همین مستند اول شخص است انگار.... هفده ساله‌ها تجربه‌ی مشترکی‌ست میان کارگردانان عطیه عطارزاده و اصلان شاه ابراهیمی و  چهار نوجوان هفده ساله برای مشاهده و ثبت زندگیشان؛ این مستند قرار است که بخشی از روحیه‌ی نوجوانان طبقه‌ی متوسط ایرانی را که کمتر تا کنون با ان روبه رو بوده‌ایم برایمان به تصویر بکشد. صداهای کمتر شنیده شده‌ای که معمولن تلویزیون یا رسانه‌های عمومی چندان به‌شان نمی‌پردازد. و از این حیث هفده ساله‌ها تجربه‌ای بدیع و ارزشمندست. جذابیت فیلم اما در این است که قرار شده این هفده ساله‌ها که همگی در یک گروه تئا‌تر نیز تمرین بازیگری می‌کنند با هدایت کارگردان، دوربین هندی کم را بردارند و خود را در برابر دوربین واگویه کنند و این را در غالب ویدئوهای اعتراف گونه‌ای می‌گویند که با اینکه امروزه در همه جای دنیا رایج، محبوب و پرمخاطب است نمونه‌اش را در ایران کمتر دیده‌ایم... به این ترتیب با کمک سینمای دیجیتال این فرصت برای این چهار نوجوان پیش می‌‌آید که بتوانند بلقوه یک فیلم ساز باشند. مینی ژانری که مدتی ست در سرتاسر جهان به شیوه‌ای غالب برای بیان خویش بدل شده و کسانی که نمی‌توانند یا مهارت بیان خویش را ندارند به کمک کارگردانان و هنرمندان دیگر راهی برای بیان خود و اثبات جایگاه‌شان در هستی پیدا می‌کنند. کارگردانان از ان‌ها می‌خواهند تا با همین هندی کم ساده به کشف خود دست بزنند؛ و هرکدام‌‌‌ رها از هرگونه قید و بند سینمای مستند حرفه‌ای و زیبایی‌شناسانه، جهان واقعیشان را مقابل دوربین روایت می‌کنند... و انگار این جوری هاست که بیشتر از همیشه می‌توان به حقیقت، ‌‌‌ همان حقیقت مورد جدال در سینمای مستند دست پیدا کنند. کارگردانان پیش از کار بچه‌ها را هدایت کرده‌اند تا چگونه با دوربین دوست شوند برای این سیر از خود گفتن و ما را با زندگی خصوصی خود درگیرکردن... و حالا این هفده ساله‌هایی که می‌خواهند هستی خود را داشته باشند و به قید و بندهای زندگی معمول تن ندهند مقابل دوربین‌اند و برایمان می‌گویند به چه چیزی فکر می‌کنند؟ دغدغه‌ها، کابوس‌ها و رویا‌هاشان چیست؟ آیا آن‌ها خوشبخت ترند؟ آیا جهان آنان جهان شادتری ست؟ این دختران و پسران با چنان رک گویی صادقانه‌ای عشق بزرگ، اندوه بزرگ و آرزوهای بزرگشان را در خانه‌های غمناک و بهم ریخته‌شان جلوی دوربین واگویه می‌کنند که کشف و تماشای این نسل غریب و بی‌در کجایییش برای چشمانِ کنجکاوِ بیننده‌ای که ما باشیم بسیار دیدنی ست؛ آن‌ها‌‌‌ همان طوری زندگی می‌کنند که دلشان می‌خواهد و رک و صادقانه چیزهایی را جلوی دوربین می‌گویند که آدم‌ها معمولن برای بیانش رودربایستی دارند و یا از بیان‌اش سرباز می‌زنند. تا جایی که به نظر می‌رسد کشف این درون و مواجه‌ی عریان و مستند با خود شاید سرانجام بتواند روزی زندگی آن ها را از اینکه هست هم دگرگون کند و به اوج برساند... می‌شود گفت در مسیر فیلم برداری- طی یک سال و هفته‌ای یک بار- آن‌ها چندان به حس و نگاه خود نزدیک می‌شوند که بی‌هیچ حرفه‌ای‌گری موفق می‌شوند‌ گاه تصاویر موثر، قوی و شاعرانه‌ای از خودشان ثبت کنند و این‌‌‌ همان چیز خوشایندی ست که قرار است از دل این آماتوریسم شیرین و دوست داشتنی سربرآرد انگار...
به همین جهت هفده ساله‌ها شروع خوب و جسورانه‌ای‌ست برای ساخت این دست از مستندهای خود بیان گر؛ اینکه تیمی از کارگردانان و تدوینگر و تهیه کنننده، بی‌آنکه حضورشان احساس شود همه و همه کنار این نوجوانان ایستاده‌اند و در مسیرگذاری فیلم آن‌ها را هدایت می‌کنند تا به تماشای خود از پشت لنز دوربین بپردازند و ما را هم به عنوان شاهد در جست‌و‌جو و ثبت هویت اجتماعی خود شریک کنند، ایده‌ی جذابی ست. با این حال فیلم که پیش می‌رود گاهی پیش خودت فکر می‌کنی اگرطراحان به عنوان یک واسط در طراحی، مسیرگذاری و گسترش ایده، حضور موثرتری داشتند و کمی بیشتر در دل روابط و احوال این چهارنفر سرک می‌کشیدند یا اگر این یادداشت‌های روزانه که به مثابه‌ی اعترافات شخصی و جسورانه‌ای رو به دوربین واگویه می‌شوند می‌توانست با خوانش‌های اجتماعی بیشتری وارد مکالمه شود بی‌شک هفده ساله‌ها می‌توانست بسیار بیشتر از این‌ها خود را با ذهن بیننده‌ی نامانوس همراه کند؛ با این حال هفده ساله‌ها وجودِ مغتنم و قابل بحثی ست برای سینمای مستندِ خودبیان گرِ ایران؛ آمدنش مبارک باشد.

۱- مقاله‌ی صمیمیت اجتماعی: گسترش سینمای مستند اول شخص/ پاتربشیا افدرهاید/ مترجم: عطیه عطارزاده/ ماهنامه فیلم نگار.
- این یادداشت ابتدا در ماهنامه‌ی تجربه منتشر شده و برای باز نشر به رای ُبن مستند ارایه شده است.

 

منبع: رای ُبن مستند | تاريخ: 1392/06/31
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد