چرخه اقتصادی و شبکه‌های نمایش برای فیلم مستند

[ محمد تهامی نژاد ]

محمد تهامی‌نژاد از پیشکسوتان سینمای مستند کشور و سازنده فیلم‌های مستندی از جمله سینمای ایران: از مشروطیت تا سپنتا، یادی از دکتر فاطمی، شب میراب (آب در روستاهای کویر مرکزی)، بحران مسکن و مهاجرین (از مجموعه «سرپناه»)، قطع و تعزیه در باد، طی یادداشتی که روز چهارشنبه در اختیار ایرنا قرار داد، به بررسی راهکارهای چرخه اقتصادی و شبکه‌های نمایش برای فیلم مستند پرداخته که متن آن بدین شرح است:

کامل شدن چرخه اقتصاد فیلم مستند مستلزم عنایت بر این حرفه به عنوان یک بخش از اقتصاد بازار است که تولیدکننده باید برای جلب مصرف کنندهِ محصول خود، الزامات عرضه و تقاضا را حتی‌الامکان رعایت کند و از دولت برای حمایت از سرمایه‌گذاری‌اش راهکارهای قانونی را بطلبد.
البته سینما یک کالای فرهنگی است که مستندسازان ایران نحوه رفتار با آن را شناخته‌اند. سینمای مستند ایران دارای دو بخش دولتی و خصوصی است؛ بخش دولتی بسیار گسترده، دارای شبکه‌ها و ادارات متعدد و دیوانسالاری خود است؛ پس تولید می‌کند تا خوراک آنتن‌هایش را فراهم آورد و در این میان بخش خصوصی، تنها مانده است و هیچ سند چشم‌اندازی برای حمایت از این سینما موجود نیست. یا بهتر بگویم، تنها سند چشم‌انداز این سینما، بی‌مصرف افتاده است؛ رایت هیچ فیلمی برای نگهداری در فیلمخانه خریداری نمی‌شود؛ هیچ آرشیوی برای نگهداری تولیدات محدود این سینما وجود ندارد.
زمانی گفته می‌شد که بهترین راهکار برای رشد سینمای مستند در ایران تعطیلی مرکز گسترش سینمای مستند است. چرا؟ چون تمام تلاش خود را صرف تولید برای مرکز و راه انداختن چرخ‌های آن می‌کرد. آیا برای رشد چرخه اقتصادی سینمای مستند و ایجاد شرایط مناسب برای توسعه سینمای اجتماعی ایران، دولت می‌تواند تعریف رایج از سیاه‌نمایی را به نفع پژوهش، کنار بگذارد؟
بزرگ‌ترین خریدار فیلم مستند در دنیا تلویزیون‌ها هستند. اگر صداوسیما بتواند بین نمایش محصولات خود، میزان خرید از بخش خصوصی سینمای مستند ایران و محصولات وارداتی از بی‌بی‌سی و غیره تعادل برقرار سازد، تحولی در اقتصاد مستندسازی ما بوجود خواهد آمد و علاوه بر آن‌که چرخه ناقص ترمیم خواهد شد، بودجه برای تحقیق و زمان تولید افزایش می‌یابد و کیفیت را بالا خواهد برد و به زندگی مستندسازان سروسامانی داده می‌شود.
این یک ریاضت است؛ بدون این ریاضت، مردمان ما از حق خود برای نگاه کردن به تصویر خویش محروم می‌مانند. آیا شایسته است که به تدریج فیلم‌هایی درباره موضوعات داخلی را مستندسازان غربی بسازند؟ اگر تلویزیون به کمک نهادهای صنفی تعرفه‌های عادلانه‌ای را اعلام کند و اگر کارگردان را در برآورد برنامه‌هایش مشارکت دهد، گشایشی در این راه حاصل خواهد شد.
می‌توان به صادرات فیلم مستند مانند سایر اقلام صادراتی نگریست. پخش کننده‌های فیلم باید بتوانند تلویزیون‌های دنیا را برای خرید محصولات داخلی ترغیب کنند و استانداردهای آنان را در خرید فیلم برای مستندسازان داخلی توضیح دهند و از آن‌ها کیفیت و استاندارد جهانی بطلبند.
مستندهای با کیفیت باید به تدریج امکان رقابت در بازار سینمای اکران را بدست بیاورند. فیلم مستندِ مستقل، مبلغ فرهنگ است ولی الزاما مبلغ هر سیاستی نیست؛ اگر دولت، مستندسازان مستقل و منتقد را به جا بیاورد، فیلم مستند بهترین وسیله در خدمت انسان‌شناسی کاربردی است.
مفهومی که نقصان آن فجایع زیست محیطی به بار آورده است. سینمای مستند کاربردی باید پیشاپیش در قاموس هر دولت مدرنی تعریف شده باشد وگرنه باید در مدرن بودنش شک کرد.
مستندسازان اجتماعی، برادران روزنامه‌نگاران مستقل هستند. دولت‌ها باید طبق قانون حق انتقاد را برای سینمای مستند پاس بدارند. بی‌شک فیلم مستند اجتماعی زبان محرمان است. سینمای مستند در چنین فضاهایی است که شکوفا می‌شود و جوانه می‌زند و چرخه کاملی خواهد داشت.
وزارت علوم و نهادهای علمی کشور می‌توانند به تولید و سرمایه‌گذاری برای تهیه فیلم مستند رغبت نشان دهند. سینمای مستند یک نمایش مجانی است. دانشگاه‌های ما حتی در کلاس‌های تخصصی خود از فیلم مستند به عنوان یک وسیله مجانی استفاده می‌کنند و غالبا بودجه‌ای حتی برای کرایه فیلم ندارند. همه مشکل اینجاست که هنوز روی مبحث حق مولف در فیلم مستند ایران کار نشده است.
در جوامعی که به سینمای مستند به عنوان تصویر زندگی خویش و راهی برای توسعه ملی علاقه نشان می‌دهند، دو رهاورد تاریخی آزموده می‌شود: تجربه مرکز ملی سینما و تجربه صندوق‌های یاری رسانی به مستندهای مردم نگاری، فرهنگی وهنری.

 

منبع: ایرنا | تاريخ: 1392/07/04
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد