ساعتی پیش، عصر سهشنبه ۲۹ اردیبهشتماه، مراسم یادبود زندهیاد «مرتضی ندایی»، تهیهکننده و مستندساز در خانه سینما با حضور هنرمندان و خانواده ایشان برگزار شد. در این مراسم فیلم مستند «قسمت شاعر» به کارگردانی ندایی به نمایش درآمد. آنچه در ادامه میآید متن سخنان اُرد عطارپور (تهیهکننده و مستندساز) در این مراسم است که بهصورت اختصاصی جهت انتشار در اختیار ما قرارگرفته است. رای بُن مستند از ایشان بسیار سپاسگزار است.
مرتضی ندایی بیشتر یک تهیهکننده بود تا کارگردان. من او را در زندگی کاریاش بیشتر حمایتکننده و تهیهکننده آثار دیگران میدیدم.
خودش کمتر حاضر میشد که در پروسه کارگردانی یک فیلم دخالت کند. اگرچه هنرمند بود؛ سهتار میزد و از گرافیک سررشته داشت. روانشناسی خوانده بود و حرفهاش سینما بود؛ اما کمتر حاضر میشد پروسه هنری فیلم را بهعنوان کارگردان بپذیرد. از جریانهای فیلمسازی حمایت میکرد. یکی از این جریانسازیها، ساخت کلیپ در دهه ۷۰ بیتردید مرتضی بود. پشتصحنه بود اما حامی آدمهایی مانند فرشته حکمت، شاهرخ دولکو، مسعود آب پرور، حیدری فاروقی و دوستان دیگر بود.
وقتی فیلم «قسمت شاعر» مرتضی را دیدم تازه به وجوهی از شخصیت هنری او آشنا شدم که قبلاً نمیشناختم. یک فیلم پرتره قوی که نشاندهنده عشق او به فرهنگ ایرانی حتی در خارج از مرزهای جغرافیایی کشور بود. به نظرم فیلمِ فیلمسازی بود که در کارش مهارت و تسلط داشت. وجوه و ابعاد تازهای از موضوع را آشکار میکرد. بهانهای برای اینکه یک دوره تاریخی کشور تاجیکستان را که ازنظر فرهنگی و زبانی بسیار شبیه به ماست را نشان دهد. فیلمبرداری و تدوین، کار خود مرتضی است؛ و من این مهارت را در او نمیشناختم. در فیلم بوریس کیمیاگروف، کارگردان فیلم رستم و سهراب و رودکی (قسمت شاعر) را میبینیم و از آن مهمتر تصاویری از ابوالقاسم لاهوتی است که از زمره شعرای کشور ما محسوب میشود؛ و در دوره مشروطه مبارزات زیادی کرد و در دوره حکومت رضاشاه محکومبه اعدام شد؛ به تاجیکستان گریخت و مقبولیت زیادی در این کشور پیدا کرد. وزیر فرهنگ جمهوری سوسیالیستی تاجیکستان شد و در شورای نویسندگان شوروی معاون ماکسیم گورکی شد. لاهوتی سرود ملی تاجیکستان را سرود. نام اصلی او ابوالقاسم الهامی کرمانشاهی بود. دیوانش به زبان فارسی چاپ شد و اشعارش را برخی از خوانندگان همچون آقای شجریان خواندند: تنیده یاد تو در تاروپودم/ بود لبریز از عشقت وجودم.
مهم این است که مرتضی توانسته همه اینها را در کنار هم بنشاند و عشق به ایران را در فیلمش منعکس کند. فیلمهای آرشیوی لاهوتی برای اولین بار من را با چهره متحرک این شاعر مواجه کرد. بهجز این، فیلمهای آرشیوی از ایزنشتاین یا دهه چهل و پنجاه میلادی شوروی در جنگ جهانی دوم و در دهه نود میلادی ارزش استنادی فیلمش را بسیار بالاتر برده است.
فیلم سرشار ازایندست غافلگیریهاست؛ و تا لحظه آخر باقدرت ادامه پیدا میکند. این روزها که این فیلم را دیدهام از خودم میپرسم که چرا مرتضی که خود کارگردان چیرهدستی بود تا این اندازه خضوع و خشوع به خرج میداد و ابعاد لیاقت و شایستگی خودش را پنهان میکرد؟
پاسخی قطعی برای این پرسش ندارم؛ اما آدمی که بهخصوص در این چند سال آخر با او حشرونشر بسیاری داشتم آدم عاشق و لایق و فرهیختهای بود که فرصتهای متناسب و در شانش را بهسختی به او واگذار میکردند. نجیب بود و چیزی نمیگفت و به اصول و اعتقاداتش محکم میایستاد و همواره دور از کانون قدرت قرار میگرفت. این اواخر سعی میکرد جریانی بر اساس ساخت ویدیو آرت و پخش آن را آغاز کند؛ اما همکاریهای لازم با او نشد و کار در نیمهراه با بیماریاش متوقف ماند.
و مثل او هستند آدمهای لایق عاشق، پنهانشده در میان جمع، همچنان نجیب، همچنان منطقی، همچنان دور از کانون قدرت و توجه ... روحش شاد.
عکس: مژگان صیدی/ مرتضی ندایی پشتصحنه مستند «قسمت شاعر»