امیر جاهد در درجه ی اول یک چهره ی ملی بود
گزارش جلسه ی نقد و بررسی فیلم مستند "هزار دستان امیر جاهد"
درابتدای این نشست که روز دوشنبه در سالن سینما حقیقت برگزار شد، "منوچهر مشیری" کارگردان این فیلم، درباره ی ساخت مستند "هزار دستان امیر جاهد" یادآور شد:" فکر ساختن این فیلم از اواخر دهه ی 70 در من ایجاد شد، یعنی زمانی که مشغول ساخت یک مستند درباره ی استاد محمد معین بودم، با خانواده ی محترم استاد آشنا شدم و از مساعدت های فکری و معنوی این خانواده در این مسیر بهره مند شدم. استاد امیرجاهد را از قبل نمی شناختم، در جمع خانواده ی معین متوجه حضور معنوی این استاد در عرصه ی فرهنگ و هنرکشور شدم و احتمال دادم وقتی خودم خیلی با این استاد آشنا نبودم، قشر زیادی از مردم هم این آشنایی را ندارند و تصمیم گرفتم این مستند را بسازم." مشیری تصریح کرد:" فراهم کردن امکانات ساخت این فیلم چندان آسان نبود؛ با مساعدت فراوان خانواده ی معین بخش های اول فیلم را فیلمبرداری کردیم؛ وقفه ای سه ساله پیش آمد و چون در فیلم دکتر معین با تهیه کنندگی سعید رشتیان همکاری داشتم با توجه به اطلاع قبلی ام نسبت به علاقه ی ایشان برای ساخت این فیلم، رشتیان طرح فیلم "هزار دستان" امیرجاهد را به مرکز گسترش آوردند و از زمستان 85 کار را شروع کردیم." این کارگردان با اشاره به گروهی بودن ساخت چنین آثاری گفت:" من نمی توانم این فیلم را فقط به خودم منتسب کنم. فیلم کاری جمعی بود و اگر نتیجه ی مثبتی هم داده نتیجه ی تلاش این دوستان بوده و کار در یک فضای عشق و علاقه ساخته شد و افرادی که به موضوع علاقه مند بودند به کار پیوستند و این تلاش جمعی، تلاش صمیمانه ای بود و حضور میترا کارآگاه تدوینگر فیلم اگر در کار نبود فیلم به این صورت شکل نمی گرفت. سایر عوامل و ازجمله مرتضی رعیتی نیز به عنوان مدیر تولید تلاش بسیاری به خرج دادند تا در بعضی لوکیشن ها بتوانیم فیلمبرداری کنیم. هم چنین جلال حسینی و امیرحسین قاسمی صدابرداران کار هم تلاش بی وقفه ای به خرج دادند و تلاش جمعی، فارغ از هرگونه دغدغه ی مالی کار را پیش برد." مشیری گفت:" مساعد ت های عمیق و مهربانانه ای از طرف استاد فخرا لدینی و استاد طلایی داشتیم و تصاویر فیلم درباره ی "خاطره ی پروانه" مربوط به چند ماه قبل از فوت ایشان است و اگر حضور "میرعلی نقی" هم در کنار فیلم نبود بخش عظیمی از تحقیقات فیلم آسیب می دید و جامع نمی شد." "فرهاد فخرا لدینی" نیز در ابتدای سخنانش گفت:" تنظیم کننده ی آهنگی که از امیرجاهد در تیتراژ پایانی است، کار امیر مینوسپهر است و من فقط رهبر ارکستر بودم و نقشی در ساخت این آهنگ به عنوان آهنگساز نداشتم." وی درباره ی نقش امیرجاهد در موسیقی ایران گفت:" من ایشان را از نزدیک و از زمانی که ایشان رییس هنرستان آزاد موسیقی بودند می شناختم. مرد بسیار موقر، با شخصیت و خوش صحبتی بود و می دیدم همکاران پیشکسوت من از او بسیار خوب استقبال می کردند و به او احترام می گذاشتند. تصانیف ایشان را همه کم وبیش می شناسند، در این قطعات شما اصالت و هویت عمیقی را شاهد هستید. کار هایش نشان از هویت ملی و میهن پرستی دارد. نمی دانم چه سری است که در هر کار و رشته ای وقتی آدم با عشق کارش را شروع کرده باشد و به هویت ملی و اصالتی که به آن افتخار می کنیم، توجه کند، مردم را بسیار به خود جذب می کند." فرهاد فخر الدینی تاکید کرد:" امیر جاهد در درجه ی اول یک چهره ی ملی بود و وقتی آثارش را می شنویم احساس خودی می کنیم وحس می کنیم این موسیقی مال خودمان است به دل می نشیند و اثر گذار است." "داریوش طلایی" نیز در ابتدای سخنانش گفت:" من به مشیری تبریک می گویم چون از وجوه مختلف، اثر موفقی ساخته است، هم اطلاعات خوب و مستند و تاریخی را درباره ی یک شخصیت ملی که خیلی شناخته شده نیست به ما ارائه می کند، علاوه بر این بخش هایی در فیلم بود که به لحاظ عاطفی بسیار جذاب بود و فیلم تا حدی موسیقی امیر جاهد را معرفی می کند و نکته ی دیگر این که زمینه ی صدای فیلم یک بعد خاص و زیبایی به کار می دهد و در کل اثر موفق و خوبی بود." "مهدخت معین"، نوه ی استاد امیر جاهد نیز گفت:" هربار که این فیلم را می بینم نکات تازه ای در آن مشاهده می کنم. فکر می کردم اگر کسی غیر از مشیری کارگردان آن بود آیا می توانست بهتر از این بخش های مختلف فیلم را تلفیق کند. ارتباط بخش های مختلف برایم جذاب بود و سبک ایشان در آثار مختلفی که از چهره های مطرح هنری و فرهنگی ساخته است متفاوت بوده و فرق می کند، اما هرکدام از آنها آثار تاثیر گذاری شده اند." "سیدرضا یکرنگیان" یکی از شاگردان امیرجاهد با اشاره به خدمات فرهاد فخر الدینی و طلایی در موسیقی ایران گفت: در مورد استاد امیرجاهد گفتنی بسیار است. من چهار سال در هنرستان و دو سال در کلاس استاد تهرانی که یادش زنده باد در خدمت استاد امیر جاهد بودم. ایشان بهترین اساتید موسیقی را به هنرستان آزاد موسیقی دعوت می کرد و قدر شاگردانش را هم می دانست، کلاس هایش را با دقت کنترل می کرد و اولین جایی بود که ایشان کلاس های سازو آواز را با هم تلفیق کرد و جا دارد درباره ی کارهای فرهنگی ایشان و کتاب های مرجع شان هم فیلم مستندی ساخته شود." "سعید رشتیان" تهیه کننده ی فیلم نیز در ابتدای سخنانش گفت:" خوشحالم این جمع شکل گرفت که می توان به آنها مخاطبان خاص فیلم مستند اشاره کرد. با این فیلم توانستیم بخشی از تاریخ موسیقی مان را ثبت کنیم تا به عنوان یک سند بصری قابل ارجاع باشد. ما و دوستان مستندسازمان همواره این نگرانی را داریم که آیا قادرخواهیم بود از طریق یک تجربه ی نمایشی و فیلم مستند دغدغه ها و علایق مان را به مخاطب انتقال دهیم. مدت زیادی نمی گذرد که ما توانسته ایم گروه هایی را برای ورود به حیطه های جدی ساخت فیلم مستند شکل دهیم و درحال حاضر گروه های بسیاری در این خصوص داریم، خوشحالم با وجود این که این کار سه سال طول کشید، اما تمامی اعضای گروه و مرکز گسترش خسته نشدند چون خود تجربه نشان می داد باید این کار بیشتر از این طول می کشید." تهیه کننده ی هزار دستان امیرجاهد گفت:" این کار زحمات زیادی را برای ساخت پشت سر گذاشته است و برای نمونه چند لایه صدا دارد و کار خاص و پیچیده ای در این خصوص شده است، البته کار مشکلات خاصی هم دارد اما چون جزء تجارب تازه هست می توانیم درطراحی های جدید نکات دیگری را وارد کنیم تا به فرازهای بالاتری دست بیابیم. من خوشحالم که در کار مستند امکان چنین تجاربی به دست آمده و باز تاکید می کنم کل اثر کار و تجربه ی گروهی بود." "منوچهر مشیری" درباره ی تفاوت کار در فیلم پرتره در خصوص شخصیت های زنده یا درگذشته گفت:" همواره نیاز است طراحی متفاوتی بشود. درهر کار باید طراحی ساختاری به شکل دیگری باشد، نمی توانم بگویم کدامش راحت تر است اما مهم این است که با موضوع ارتباط برقرار کرد. وقتی شخصیت در قید حیات است، مسائل خاص خودش را دارد و وقتی سن شخصیت مورد نظر بالا است کارکردن با آنها دشوارتر است و مثلا در کاری که درباره ی استاد شهیدی رخ داد، یازده سال طول کشید تا رضایت ایشان را جلب کنیم و درباره ی شخصیت هایی که فوت کرده اند، یکی از مشکلات، مشکل منابع است که یافتنش سخت است." وی در پایان سخنانش گفت:" استاد امیر جاهد سال 1356 فوت کرده بودند و به اتکاء خانواده ی ایشان و استاد معین کار پیش رفت. افراد دیگری هم بودند که علاقه مند بودیم در کار حضور داشته باشند، اما آنقدر ما را در انتظار گذاشتند که نشد در خدمت شان باشیم."