صدا را لمس کن فیلم مستند دیگری از توماس ریدِلشایمِر (Thomas Riedelsheimer)، است که مانند فیلم مستند رودخانه و جریان باز هم به موضوع هنرمندی ویژه و نامتعارف می پردازد. در آغاز فیلم با نمای بسته از یک طبل بزرگ و سپس حرکت رو به عقب دوربین و اوج گرفتن صدای طبل که اولین گلین، نوازنده ی ناشنوای درامز، که سوژه ی اصلی فیلم است و می نوازد را می بینیم. این تصویر بیننده را بدون مقدمه چینی خاصی به فضای فیلم پرتاب می کند. این نما کارکردی دیگر نیز دارد و با ادامه ی حرکت دوربین تا بیرون ساختمان، به معرفی فضای استودیوی هنرمند در آلمان نیز که شبیه فضاهای شهری (در واقع آن شکلی که کارگردان شهر را به ما نشان داده) در نیویورک است، پرداخته و با اتمام سکانس روی تصویری سربالا از آسمان بعدی ماورائی به موضوع می بخشد. فیلم با نماهایی از اتوبان های بزرگ و فضاهای صنعتی شهر نیویورک ادامه می یابد تا اولین گلین را در مرکز خریدی شهری در حال نواختن درامز به تصویر کشد. از همین دقایق آغازین فیلم صدابرداری و ترکیب صدا که کار گروهی حرفه ای در این فیلم مستند است که با کم و زیاد کردن مقدار صدا (کاری که در تمام فیلم تکرار می شود) ریتمی خاص به صدای عبور اتومبیل ها و تراموا در فضاهای صنعتی و شهری بخشیده، جلب توجه می کند.
فیلمبرداری با نماهای بسیار بسته، که تنگنای هنرمند نوازنده ی ناشنوا را بهتر و موثرتر می نمایاناد و همچنین حرکات چرخشی و نرم دوربین که حسی شبیه چرخش صوت را در سرتاسر طول فیم پدید آورده، از دیگر نقاط قابل توجه این فیلم است.
ریدِلشایمِر کارگردان، که خود نیز فیلمبردار است، همانند مستند رودخانه و جریان، در فیلم صدا را لمس کن نیز برخلاف جریان غالب سینمای مستند که گرایش به استفاده از نماهای باز در آن بیشتر است، تمایل به استفاده از نماهای بسته و بسیار بسته دارد و سعی می کند با این روش، مخاطب را به سوژه ـ هنرمند موضوع اثرش نزدیک تر و ارتباط بیشتری بین آنها برقرار سازد و در بیشتر مواقع نیز در این کار موفق است.
همچنین تاکید فیلمساز بر حضور یک درشکه در خیابان های شلوغ نیویورک (تصویری که احتمالا اتفاقی گرفته شده و زمان اندکی در فیلم دیده می شود) به تضاد ناشنوایی و نوازندگی اشاره دارد و هوشمندانه به این تضاد در بافت فیلم که دائماً فضاهای شهری را نمایش می دهد، بعدی بصری و سینمایی و البته کاملاَ مستند داده است.
تمام تلاش ریدِلشایمِر در مقام فیلمبردار و کارگردان فیلم مستند صدا را لمس کن، به تصویر کشیدن صدا در سینما است؛ چرا که الوین گلین نیز از آن جا که ناشنواست، صدا را می بیند.
در اینجا نیز صدای هنرمند را مانند گفتار متنی در طول فیلم می شنویم تا پس از ده دقیقه که مصاحبه با او که در پس زمینه اش درامزی آبی قرار دارد، آغاز می شود. علاقه ی فیلمساز به طبیعت که در فیلم رودخانه و جریان نیز به خوبی قابل درک است، در اینجا باز دیده می شود و فیلمساز مستند با به تصویر کشیدن باد و دریا و طبیعت، و البته به مدد صداها، توانسته در تضاد با فضاهای شهری و خشن آغازین فیلم، به روح هنرمندانه و انسانی الوین گلین نیز نزدیک تر شود و بعد دیگری از روحیات این هنرمند متفاوت را در سکانس هایی که در اسکاتلند فیلمبرداری کرده است، به تصویر بکشد. همچنین استفاده از نماهای زیبایی از بازی نور و سایه بر آب و شیشه های ساختمان ها هم همین کارکرد که در طول فیلم نیز جریان دارد تشدید کرده است و به زیبایی بصری فیلم افزوده.
سکانس های تدریس اولین گلین به ناشنواها و کم شنواها نیز از سکانس های قابل توجه این فیلم است که با توضیح خود وی همراه و می تواند از نظر آموزشی بسیار کارآ و مفید باشد. ایجاد فضاهای سورآلیستی با استفاده از نماهای نزدیک و بسته از ساختمان های تجاری و بیل بوردهای دیجیتالی، با استفاده از غیر از صدای صحنه و ارکیب صداها، توانسته باز بعدی ماورایی و دیگرگون به ساختار اثر بخشد و از واقعیات زندگی روزمره در یک شهر صنعتی غربی، تصاویری ساده اما بدیع و جذاب بیافریند.
نگاه طناز و شوخ ریدِلشایمِر در جای جای اثر موجب جذابیت بیشتر کار می شود و نبوغ مستندساز در این است که از همین شوخی (مثلا در فصلی که کبوترها با صدای بلند درامز، یکباره از روی بام می پرند) در همان جهت بصری و ریتم گرافیکی اثرش استفاده کرده است.
در سکانس های پایانی که گلین از تاثیر موسیقی در پیوند جهانیان و شادی همه ی مردم دنیا سخن می گوید، کارگردان نیز با تدوین بخش هایی از کشورهای مختلف که در طول فیلم گلین در آنها به کار و اجرای موسیقی پرداخته، سعی به تصویر کشیدن این سخن گلین می کند که کاملاَ نیز موفق است. فیلم ریدِلشایمِر همانند موسیقی اولین گلین موجب پیوند جهانیان و ستایشگر روح زیبای آدمیان است. سپس ریدِلشایمِر با نمایش ریتم های مختلف حرکت اندام انسان ها (مثلا ضرب آهنگ پاها در سالن انتظار) این پیوند را عمیق تر و کاملا به زبان سینمایی و مستند بیان می کند.