از سنگلج تا یونسکو
نگاهی به فیلم مستند "و آسمان آبی"، درباره زندگی عزت‌الله انتظامی

[ روبرت صافاریان ]

اینکه چطور می‌شود یک زندگی هنری پربار و مفصل را در یک فیلم هفتادوپنج دقیقه‌ای گنجاند، مسئله‏ای است که سازنده‏ی هر فیلم مستند پرتره باید با آن کلنجار برود. باید زاویه نگاهی انتخاب کرد. از میان ده‌ها حرفی که درباره‎ی آن هنرمند و کارش گفتنی است یکی را انتخاب کرد. قوت فیلم فیلم و آسمان آبی در این است که بعد از حدود ده دقیقه‏ی نخست، موفق می‌شود بیننده را با خود همراه کند و ارج کار بازیگری را و این را که انتظامی یک جور روحیه ایرانی را نمایندگی می‌کند جا بیاندازد.
دلیل محبوبیت بسیاری از ستارگان این است یک جوری عصاره روح مردم‌شان می‌شوند و در این امر خواستگاه طبقاتی‌شان و فرهنگی‌شان و همین طور حضورشان در زمانی دراز در تلاطم‌های سیاسی و فضای هنری و فرهنگی کشورشان، آن‌ها را به تجسم همه اینها در یک چهره، رفتار، و شیوه حرف زدن بدل می‌سازد. برخی از خاطرات انتظامی، بخصوص آنها که خاستگاه فرهنگی و طبقاتی‌اش را نشان می‌دهند و شنیدن آنها از زبان خودش، به نحو ملموس این نزدیکی را به بیننده منتقل می‌کند. فصل‌هایی که در آن‌ها انتظامی از جوانی‌اش می‌گوید نقش مهمی در این میان دارد.
خاطره‏ی نخستین بار روی صحنه رفتن او یکی از اینهاست. امّا مهم‌تر خاطره‌ای است که در آن قهرمان ما تعریف می‌کند در زمان نمایش فیلم گاو با ترس و لرز از مادرش می‌خواهد به دیدن فیلمی که بازی کرده برود و مادرش که در فرهنگی بزرگ شده که سینما رفتن را حرام می‌داند جواب می‌دهد که"همین یک کار را نکرده بودیم". این خاطره روی فیلم آرشیوی کوتاهی از پدر و مادر انتظامی بسیار موثر است. مواد آرشیوی خوبی در اختیار سازندگان فیلم بوده و بیشتر جاها خوب از این مواد استفاده شده است. اصلاً برخی از نقاط قوت فیلم عرضه همین مواد آرشیوی است. یکی از این‌ها تکه‌ای است که طی آن ژان کلود کریر تحلیل درخشانی درباره‏ی بازیگری انتظامی و شخصیت او ارائه می‌کند. او انتظامی را بازیگری می‌داند که علاوه بر تسلط بر تکنیک‌های بازیگری حضور واقعی داد (هست) و دیگر اینکه مردمش را نمایندگی می‌کند و سوّم اینکه روحیه‏ی آموختن خود را حفظ کرده است. سخنان انتظامی در مراسم تجلیل یونسکو درباره‏ی بچه سنگلجی‌ای که حالا بر سن یونسکو ایستاده است این حس طی کردن فاصله دو دنیای فرهنگی گوناگون را که وسطش ده‌ها فیلم و نمایش پر کرده است، با ایجاز تمام بیان می‌کند.
فیلم بعد از آغاز ضعیفش (تصویرهای محو ظاهراً از فیلم‌های خانوادگی) هوشمندانه تدوین شده است. گذاشتن تصویر فیلم‌های انتظامی با همراهی موسیقی برای آخر فیلم پایانی قوی برای آن فراهم آورده است. انتخاب تکه‌ها هم دست کم آن طور که از خود فیلم می‌توان استنباط کرد، با توجه به تم کلیدی ارتباط انتظامی با مردم انجام گرفته است. تم زندگی خصوصی و خلوت انتظامی بیشتر مخل است. همین طور آن صحنه‌های اسلو و حرکت بریده بریده  روی زمین و شاخ و برگ درخت‌ها و انتظامی که در حیاط خانه‌اش دارد از دوربین دور می‌شود که چیزی به فیلم نمی‌افزایند.
بار دیگری با فیلم مستندی روبه‌رو هستیم که در آنچه خواست سازندگانش بوده ضعیف است، ولی در کلیت خودش علی‌رغم خواست آنها به دلایلی که گفتم تاثیرگذار از آب در آمده است.
غزاله سلطانی، کارگردان فیلم، در مصاحبه‌ای گفته است که قصدش نشان دادن خلوت استاد بوده است. امّا این ورود به خلوت استاد و سعی در القای تنهایی او باورپذیر نیست. یعنی مشکوک است. نمی‌فهمیم چرا خانمش اصلاً در فیلم نیست. یعنی تنها یک بار او را می‌بینیم. انتظامی می‌گوید مشکل داشتند و هر کاری کردند جور نشد. به هر رو در شکل کنونی این غیبت به تصنع دامن می‌زند. و آن خرسک هم تمهید گل درشت و کودکانه‌ای است. بازی‌های انتظامی در تنهایی‌اش به بازیگری پهلو می‌زنند تا بودن. آقای انتظامی در حرف‌های‌شان بعد از نمایش فیلم اصرار دارندکه این عین زندگی‌شان است. حتی می‌گویند اگر کسی بیاید یک جای خانه مخفی شود و فیلم بگیرد، همین خواهد بود. خب معلوم است که این طور نیست. ساده‌ترین دلیلش اینکه خانمش را تنها یک بار در طول فیلم می‌بینیم. امّا در واقعیت، بر خلاف آنچه در فیلم می‌بینیم، انتظامی تنها زندگی نمی‌کند.
و اینکه فیلم نگاه انتقادی و فاصله‌گیرانه ندارد و مجذوب موضوعش است نیز حسن فیلم نیست. جایی منتقدی نوشته بود که این فیلم برای تماشاگر ساخته نشده، برای دل استاد ساخته شده است. به گمانم بخش دوّم این گفته درست است، امّا فیلم برای تماشاگر هم هست. فیلمساز آشکارا اعلام کرده است که تمام نگرانی‌شان این بوده که مبادا استاد فیلم را نپسندد و قرار بر این بوده که اگر نپسندید فیلم عرضه نشود. البته این اسمش فیلمسازی مستقل نیست.
اینکه این فیلم به 35 تبدیل شده و اکران شده مسلماً به خاطر موضوع آن یعنی بازیگر سرشناسی مانند انتظامی است و این البته هیچ از ارج کار سازندگان اثر نمی‌کاهد. امّا در ضمن نشان از این دارد که اگر فیلم مستندی قرار است اکران شود، حتماً باید خود موضوعش مهم باشد: شخصیت مهمی، رویداد سیاسی-اجتماعی حادّی یا منظره و کار دوربین بسیار خیره‌کننده و تماشایی.

این یادداشت ابتدا در ماهنامه 24 (دی‏ماه89) منتشر شده است.


منبع: رای ُبن مستند | تاريخ: 1389/10/19
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد