یک سخنران فوق‌العاده
نگاهی به مستند توپک: رستاخیز

[ عطیه عطارزاده ]

بیل نیکولز درکتاب بازنمایی واقعیت چنین بیان می‌کند که مستند‌ها در واقع داستان‌هایی همراه با طرح، شخصیت و موقعیت‌هایی نظیر سایر فیلم‌های داستانی هستند. آن‌ها دارای کشمکش و رابطه‌ی علیت هستند؛ تنش‌های افزاینده وکشمکش‌های دراماتیک دارند و دارای پایان و نتیجه‌گیری می‌باشند.
توپک: رستاخیز از جمله مستندهایی است که این روایت داستانی نهفته در یک فیلم مستند را با بهره‌گیری از روایت اول شخص به خوبی نشان می‌دهد. فیلم روایت زندگی توپک شاکور خواننده‌ی رپ آمریکایی است که در سن ۲۵ سالگی در سال ۱۹۹۶ به ضرب گلوله کشته شد. این مستند که در سال ۲۰۰۳ ساخته و اکران شد، روایتی است از زبان شاکور و یا به‌بیان درست‌تر روح او، که زندگی و احساسات خود را شرح می‌دهد.
فیلم با تصاویری از شهر نیویورک به‌همراه موسیقی توپک آغاز می‌شود؛ اما پس از مدتی سیلان تصاویر با صدای شلیک گلوله قطع می‌شود و در صفحه‌ی سیاه صدای توپک شنیده می‌شود که می‌گوید: "من تیر خوردم." سپس تصاویری سیال از بالای شهر نیویورک می‌بینیم؛ تصاویری که گویی از زاویه دید روح توپک است که برفراز شهر به پرواز درآمده. او در مورد مرگ حرف می‌زند و می‌گوید که می‌خواهد داستان زندگی‌اش را بگوید. درتمام فیلم صدای روح او را بر روی تصاویر می‌بینیم. حتی زمانی‌که مصاحبه‌هایش را می‌بینیم، گا‌ها ناگهان تصویر می‌ایستند و صدای توپک در مورد آن موضوع خاص اظهار نظر می‌کند. او تمام مدت از افعال زمان گذشته استفاده می‌کند و تمام این تمهیدات مخاطب را با فضایی داستانی مستند اتوبیوگرافیک گونه‌ی فیلم عجین می‌کند و حتی او را به این فکر وامی‌دارد که با وجود مرگ توپک، به‌راستی فیلم چگونه ضبط شده است؟ آیا براستی رستاخیزی در کار است که از طریق دوربین مستند اتفاق افتاده است؟
تاکنون مستندهای گوناگونی درمورد موزیسن‌ها، خواننده‌ها و زندگی آن‌ها و باندهای موسیقی ساخته شده است. مستندهایی چون: Dont look back، Metalica some kind of Monster، Gimme Shelter، No Direction Home: Bob Dylen، Kurt $ Courtney، The devil and Daniel Johnson و... که وجه مشترک غالب آن‌ها موسیقایی بودن روایت به‌معنای استفاده از موسیقی فرد یا گروه بر روی تصاویر زنده یا آرشیوی است. اما دراین میان توپک به‌دلیل استفاده از راوی توپک برتصاویر به‌عنوان قهرمان مرده‌ی ناظر براعمال خویش و روایت داستانی شکل گرفته براین اساس متمایز می‌باشد.
نکته‌ی مهم دیگر این فیلم تدوین قدرتمند و تاثیرگذار موسیقی و متریال بصری آن است. این متریال بصری غالبا تصاویر آرشیوی است و تنها در مواردی محدود از مصاحبه‌ی فیلم‌ساز با توپک و یا با دوستان او استفاده می‌کند. آرشیوهای استفاده شده در این فیلم شامل فیلم‌های خانوادگی و عکس‌های خصوصی توپک، فیلم‌ها و عکس‌های مربوط به کنسرت‌ها، اخبار روزنامه‌ها، تلویزیون، فیلم‌ها خبری و مصاحبه‌های تلویزیونی این خواننده‌ی سیاه پوست محبوب رپ آمریکاست.
انوزر در کتاب تب آرشیو به استفاده هنرمندان در قرن اخیر از متریال آرشیوی می‌پردازد. او معتقد است که هنرمندان عرصه‌های گوناگون در عصر معاصر از این مصالح برای نگرش دوباره به گذشته و طرح مفاهیم جدید در تاریخ فردی واجتماعی، موقعیت مدرک گونه‌ی عکس و سایر متریال آرشیوی و تغییر کارکرد این مصالح برای ساخت معنایی نوین استفاده می‌کنند.
سینمای مستند از جمله عرصه‌های هنری است که به‌ویژه زمانی‌که به‌روایت گذشته و بازنگری آن می‌پردازد به استفاده از آرشیو روی می‌آورد. تقریبا در هر مستندی که به‌روایت گذشته می‌پردازد می‌توان جای پای تصاویر آرشیوی را یافت. حتی برخی ازمستند‌ها همچون آمریکای عزیز صرفا برپایه‌ی عکس‌ها و فیلم‌های آرشیوی شکل گرفته و گذشته را با نگاهی جدید روایت و یا بازخوانی کرده‌اند.
توپک: رستاخیز نیز برای روایت گذشته‌ی مردی که دیگر نیست از همین روش استفاده کرده؛ اما با استفاده از صدای توپک بازی‌ای دراماتیک میان هست و نیست و گذشته و حال روی آورده.
لازین در مصاحبه با مگان کانینگهام در مورد این‌که چرا تصمیم گرفت که داستان زندگی توپک را از زبان خودش بگوید و در واقع یک بیوگرافی را به یک اتوبیوگرافی بدل کند چنین می‌گوید: "به‌نظر من او یک سخنران فوق‌العاده است. هزاران هزار مصاحبه با او وجود داشت که در آن‌ها داستان زندگی‌اش را می‌گفت. پس با خودم گفتم: او می‌تواند این کار را انجام دهد. بگذار به او اعتماد کنیم. البته کار، تدوین بسیار زیادی را طلبید. مصاحبه‌های بسیار زیادی از منابع متعدد وجود داشت. تقریبا پروسه‌ی تحقیق و فراهم آوردن مصالح آرشیوی یک‌سال به‌طول انجامید. ما منابع زیادی از MTV داشتیم. مادرش عکس‌ها، شعر‌ها و آلبوم‌هایش را داشت که به‌من داد. من به تعداد بسیار زیادی از شماره تلفن‌های دخترانی که با او بودند دست یافتم. فکر می‌کنم کنار هم گذاشتن همه‌ی آن چیز‌ها فیلم را به‌چیزی فرا‌تر از فیلمی که او در آن زندگی خودش را از زبان خودش می‌گفت بدل کرد. بعد از همه‌ی این‌ها من می‌بایست که به این مصالح شکل می‌دادم تا یک جریان دراماتیک داشته باشد و مثل یک فیلم به‌نظر آید."
در توپک، Lauren Lazin کارگردان به همراه تدوینگرخود Richard Calderon به ترکیب جذاب و قدرتمندی از این تصاویر آرشیوی و گا‌ها غیرآرشیوی و موسیقی توپک شاکور دست یافته است. او که تجربه‌ی کارگردانی مستندهای بسیاری را برای MTV داشته، به‌خوبی از تکنیک‌های مربوط به ویدئوکلیپ برای روایت این داستان استفاده کرده است. در بسیاری مواقع کلمات به شیوه‌ی کلیپ‌ها وتیتراژ‌ها بولد می‌شوند و بر روی تصاویر می‌آیند و یا کارگردان از برهم انداختن تصاویر مختلف و حرکت در عکس و سایر افکت‌های تدوینی استفاده می‌کند.
فیلم روایت داستانی خود را با روایت دایره‌وار تمام می‌کند. به این معنا که داستان در پایان به آغاز خود می‌رسد: داستانی که با قتل قهرمان آغاز شد، در پایان و پس از روایت کامل ماجرا به آغاز خود و روایت ماجرای قتل می‌رسد. باردیگر تصاویر روح شهر نیویورک از زاویه‌ی نگاه روح توپک نشان داده می‌شود و این بار دوربین از شهر دور می‌شود و به‌سوی آسمان می‌رود؛ درحالی‌که صدای توپک از امکان رستاخیز و تولد دوباره‌ی خود در مخاطب نوید می‌دهد. روایتی که ما را به‌یاد ساختارهای کلاسیکی همچون همشهری کینگ می‌اندازد.
در مجموع می‌توان گفت که توپک: رستاخیز که نامزد جایزه‌ی اسکار نیز شد و با فروش بیش از ۷ میلیون دلار به یکی از پرفروش‌ترین مستندهای آمریکا بدل گردید، نمونه‌ی بسیار مناسبی از ترکیب داستان، شیوه‌های تدوین کلیپ‌گونه، موسیقی و مصالح مختلف آرشیوی و غیرآرشیوی است، نمونه‌ای قابل تامل و بررسی از مستندهایی که در گیشه و در بازار سینمای هالیوودی نیز مخاطب عام و خاص خود را دارند و درعین حال کیفیت هنری خود را نیز حفظ می‌کنند.

منابع:

Cunningham، M.، The Art of Documentary. New Riders
Enwezor، O.، ۲۰۰۸. Archive Fever- Uses of the Document in Contemporary Art. New York: International Centre of Photography.
Nichols، B.، ۱۹۹۱، Representing Reality. Bloomington: Indiana University Press

 

منبع: رای ُبن مستند | تاريخ: 1390/02/06
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد