همواره فیلم مستند به عنوان اولین زیربنای سینمای داستانی مطرح بوده است. سینمای هر کشور با ساخت فیلمهای مستند ظهور و بروز پیدا میکند. در مردادماه ۱۲۷۹ ه. ش، میرزا ابراهیمخان عکاسباشی نخستین تصاویر مستند ایران را در روز جشن گل از مظفرالدینشاه تهیه کرد. او پس از آن، فیلمهای دیگری را نیز از او ضبط کرد. البته اولین تصاویری که عکاسباشی گرفته از عناصر تصویری و مولفههای سینمایی مطرح امروز خالی بوده، اما از نظر تقسیمبندی نوعی مستندسازی محسوب میشود. مستند، واقعیتها را به اندازهی کادر دوربین مستندساز روایت میکند و سعی دارد تا از پس واقعیت به حقیقتی برسد که از نظر گونهبندی میتوان به دستههای مختلفی تقسیم کرد.
سینمای مستند در ایران از روزهای نخستین شکلگیری تاکنون فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته و با کملطفیها از سوی گروههای گوناگون محدود و مهجور مانده است. مستندها جز در جشنوارهها که بر حسب سلیقهی مدیران و داوران پیش میرود، محلی برای عرضه ندارند. مستندسازان هم با همهی مشکلاتی که بر سر راه مستندسازی دارند، سر در گریبان خود کرده و فقط میسازند و میسازند و به دلیل جای خالی نقد، پیشرفت چندانی هم حاصل نمیشود. سالانه صدها مستند در موضوعات مختلف تولید میشوند و در بسیاری موارد گویی مستندساز تفاوتی میان دوربین برای ساخت مستند با دوربین مدار بسته قائل نمیشود.گاه نیز به بیراهه افتاده و آنچه به تصویر میکشد، واقعیت نیست.
نمایشهای محدودی در خانهی هنرمندان، برخی از فرهنگسراها و... برگزار میشود، اما جای خالی نقد در همهی جلسات خودنمایی میکند. در همین نمایشهای محدود، فیلمهای مستندی را میبینیم که از محتوا خالی و از اشکالات سرشار هستند، اما در نهایت پس از نمایش چند سوال در زمینهی ساخت اثر میشود و نشست پرسش و پاسخ به پایان میرسد. از همه جالبتر وقتی به سراغ بینندگان مستند که خود از این وادی دور نیستند میرویم، انتقادهای بسیاری را مطرح میکنند که هر کدام جای تامل دارد. در میان مجلات هم تنها چند صفحهی محدود در دو مجلهی تخصصی فیلم و فیلم نگار به مستند میپردازند و در دنیای مجازی تنها سه سایت نگاه تخصصی به مستند میکنند و بس! حال سوال این است که چرا نگاه نقادانه به حوزه فیلم و سینمای مستند وجود ندارد؟ این پرسش را از تعداد محدود منتقد در حوزهی فیلم مستند پرسیدهایم که در ادامه نظرات آنها را میخوانید.
نقد نگرش فیلمساز به موضوع، بخش مهمی از نقد مستند است
روبرت صافاریان، مستندساز و منتقد، دربارهی تفاوت نقد فیلم مستند با نقد فیلم داستانی معتقد است: "نقد فیلم جزئی از چرخهی اقتصادی و اجتماعی سینماست و از آنجا که فیلم مستند چرخهی اقتصادی جاافتاده و همچنین سازوکار عرضه و مخاطب تعریف شدهای ندارد، طبیعتاً به طور منظم نیز نقد نمیشود. از آنجا که مستند به طور منظم نقد نمیشود، نقد آن ملاکها و سنتهای خاص خود را پیدا نکرده است. نقد فیلم مستند با نقد فیلم داستانی تفاوتهای اساسی دارد، چرا که ساخت این دو فیلم اساساً با هم فرق دارد. در فیلم مستند، کارگردانی به معنای اخص یعنی طراحی و اجرای میزانسن صحنههای از پیش نوشته شده، تنظیم حرکات دوربین، بازیگران نسبت به یکدیگر و هدایت بازیها وجود ندارد. در مستند موضوع معمولاً غیرقابل کنترل است و کارگردان جز صحبتهای کلی نمیتواند راهنماییهای به تصویربردار کند."
صافاریان با بیان اینکه گرامر سینمای داستانی که در طول دهههای طولانی و در پراتیک فیلمسازی جهانی شکل گرفته است و این گرامر برای فیلم مستند هم تا حدودی کاربرد دارد، اظهار میکند: "نمیتوان فیلم مستند را با ملاکهای فیلم داستانی به خصوص در زمینه میزانسن صحنه بررسی کرد. تدوین فیلم داستانی نیز در اساس تدوین صحنههاست. یعنی به هم چسباندن نماهایی از یک رویداد در فضایی واحد طوری که بدون احساس پرش تداوم زمان و مکان به بیننده منتقل شود. در فیلم مستند صحنه به معنای دقیق کلمه بسیار کم داریم. کنار هم چیدن منابع آرشیوی و مصاحبهها و... صداگذاری آنها هنری است به کلی متفاوت که کار تدوینگر مستند است. نقد نیز باید از همین زاویه به فیلم مستند نگاه کند."
کارگردان فیلم مستند گفت و گو با انقلاب همچنین با اشاره به اینکه فیلم مستند عناصری دارد که در فیلم داستانی غایباند، خاطرنشان میکند: "مصاحبه، منابع آرشیوی اعم از فیلم، عکس، گرافیک و صدا و گفتار (نریشن) سه عنصری هستند که مخصوص فیلم مستند هستند و تاکنون کار اندکی روی ویژگیهای هر یک شده است. منتقد فیلم مستند باید به خوب و بد هریک از این عناصر در فیلم مورد بحث بپردازد. علاوه بر این، نقد نگرش فیلمساز به موضوع بخش مهمی از نقد مستند است. آیا فیلمساز توانسته است زاویه تازهای برای نگاه به موضوع بگشاید؟ آیا توانسته است عمق موضوع را ببیند یا به مشاهده سطحی اکتفا کرده است؟ آیا به سانتیمانتالیسم در غلتیده یا نگاهی سرد و متین به موضوع داشته است؟ و پرسشهایی از این قبیل که طرح آنها و کوشش برای پاسخ دادن به آنها بخشی از نقد فیلم مستند است.
نقد مستند باید نگاه دو سویه داشت
همایون امامی، مستندساز، منتقد و پژوهشگر سینمای مستند نیز دربارهی تفاوت نقد سینمای داستانی با نقد سینمای مستند میگوید: "شاید از یک نظر نقد سینمای داستانی با نقد مستند تفاوتی نداشته باشد، چرا که هر دو اثری هنری هستند و بیانی سینمایی دارند. باید معیارهای زیباییشناسی و نقصها را بررسی کنیم و نگاهی به لایههای زیرین داشته باشیم.
در نقد سینمای داستانی باید بررسی کرد که درام تا چه اندازه با الگوهای پنج گانه درام منطبق است و تا چه میزان از خلاقیت بهره برده است، اما در درام مستند باید به عنصر واقعیت توجه خاص و ویژهتری کرد. در سینمای داستانی واقعیت مطرح نیست و واقعگرایی مطرح است. مستند بازنمایی واقعیت است و در نقد مستند باید نگاه دو سویه داشت. از سویی باید میزان تناسب واقعیت مستند با واقعیت بیرونی را مشخص کرد و از سوی دیگر به تناسب با سینما و بیان سینمایی توجه کرد."
نویسندهی کتاب جستاری در گونهشناسی سینمای مستند ایران در پایان گفتوگو تصریح میکند: "عموم مردم از نقل روایت، داستانپردازی، تخیل و... برای سرگرم شدن لذت میبرند. مستند اندیشهورز است و سعی دارد به بیننده شناخت بدهد، به همین دلیل مخاطبان کمی داشته و باعث میشود نقد مستند در رسانهها بازخورد چندانی نداشته باشد."
ادامه دارد ...