انسان امروز در حالی که با سرعتی فراتر از باد و نور و صدا خط زمان را پیموده است و عرق ریزان و نفس زنان خود را به قرن بیست و یکم رسانده است و با تکیه بر دانش و پیشرفت های علمی و فلسفی و پشت سر گذاشتن سه انقلاب بزرگ کشاورزی، صنعتی و تکنولوژی بر خود می بالد و پرچم پیروزی اش را در باد تکان می دهد هنوز در برابر بسیاری از بلاهای آسمانی و زمینی، زبون و درمانده و بیچاره و ناتوان و حیرت زده است.
اگر توانسته باشد با بدبختی هایی مثل کچلی، تراخم، زردزخم، انواع سوداها، ویروس ها و آنفلوآنزاها از مرغی اش گرفته تا خوکی و احتمالاً شتری و از آن هم بزرگ تر به گونه یی کنار بیاید، هنوز نتوانسته خودش را از شر قانون آبا و اجدادی اش که میراث عمری زیستن در جنگل ها و غارها بوده برهاند. هنوز در اینجا و آنجای جهان می بینیم و می خوانیم که چگونه قدرتمندان و حاکمان مستبد بی رحم با مردمان معصوم و بی دفاع و خلع سلاح شده چها می کنند و چگونه آنها را با طناب بردگی و فریب از این سو به آن سو می کشانند و به مسلخ می برند و این چند روزه ی عمر کوتاه را به کام ملتی زهرمار می کنند. انسان اندیشمند امروز هنوز نتوانسته این موج خشونت و خونریزی و حمله انسان بر انسان را که جای پا و نشانه عصر بربریت و جنگل است، از سر راه خود و فرزندان خود بردارد و برای نجات از شر این بلای زمینی چاره یی بیندیشد. باشد که روزی بتواند، آمین. اما هر چه هست تاریخ همه ی اینها را ثبت می کند و از آنچه که بر نقشه ی جغرافیای جهان می گذرد، درنمی گذرد. و تاریخ، شعر است. داستان است. نقاشی است. فیلم است. دفتر خاطرات و روزنامه و کلمه و عکس و ترانه و خبر است. تاریخ شهادت برگ برگ شاخه های گرد و خاک گرفته درختان خیابان است. تاریخ، هشداری است به خونخواران؛ پیغام یک نسل است به نسلی دیگر و تسکین دهنده قربانیان و دردمندانی است که بدانند آنچه را که بر آنها می گذرد، جهان می بیند و هرگز از یاد نمی برد.
یکی از آثار مستند تاریخی که به همین جهان دور و بر خودمان و به همین سال های نه چندان دور مربوط می شود، فیلم تکان دهنده یی است که در هفته های گذشته در شهر رتردام هلند به اکران درآمد و نظر منتقدان و مخاطبان بسیاری را به خود جلب کرد. فیلم مستندی با نام "هشتاد - هشتاد و دو" با ساختاری عاطفی و انسانی که با نگاهی تازه به کشف گورهای دسته جمعی در زمان حکومت صدام پرداخته و از ستم های ناگفته این خونخوار قرن پرده برداشته است. فیلمی از تراژدی زندگی جوانان گمشده یی که هرگز به خانه های خود بازنگشتند و خانواده های خود را سال ها در انتظار عزیزان خویش پشت پنجره ها به آه و گریه نشاندند. این فیلم که با گردآوری اسناد و مدارک سازمان های حقوق بشر و همکاری شاهدان عینی و خانواده های قربانیان فیلمبرداری و ساخته شده است به فاجعه اخراج دسته جمعی عراقی های ایرانی تبار از عراق و رها کردن آنها در مرز ایران و عراق نیز می پردازد و این جنایت وحشیانه دهه هشتاد میلادی خاورمیانه را که آوارگی و بی خانمانی بیش از 600 هزار انسان بی گناه را به دنبال داشت، به تصویر می کشد.
فرار هزاران انسان سرگردان، زنان، مردان، کودکان، بیماران و سالخوردگان که شامل پارسی گویان و کردان بوده اند در حالی انجام گرفته است که رگبار گلوله نیروهای عراقی در هوا و خطر انفجار مین در زمین جان این آوارگان را می گرفته است. تجاوز به زنان و دختران در هنگام عبور از مرز یکی دیگر از فجایع ماموران صدام بوده است که در سکانس دیگری از این فیلم جای دارد. نویسنده ی سناریوی فیلم "هشتاد- هشتاد و دو" یک شاعر و روزنامه نگار مهاجر عراقی است به نام "محمد الامین" که سناریو را به زبان عربی به تحریر درآورده است و با نگاهی شاعرانه و قلمی معترض و تاثیرگذار فیلم مستند هشتاد- هشتاد و دو را ساخته است و به همه ی قربانیان و مردمان سرزمین زخمی اش تقدیم کرده است. صدام را اعدام نمی کردند، کافی نبود که فیلم مستند"هشتاد- هشتاد و دو"ی الامین یا فیلم ها و آثار دیگری از این دست را ببیند و از شرم جنایت های ننگین اش با مرگی فجیع تر از طناب دار پنجه درافکند و دردناک تر بمیرد؟