چهرهنگاری در مستندهای ایرانی به سبب حاشیهپسندی فرهنگی و سرکشی نادرست در حریم خصوصی افراد به جای توجه به دستاوردهای هنری هنرمندان، با محدودیتهای بیشتری روبهروست و مستندسازانی که در این حیطه فعالیت میکنند، از ماده خام کمتری برای ارائه تصویر دقیق مورد نظر خود بهره میبرند و از اینکه قضاوت عمومی حاشیه زندگی شخصیت انتخابی ایشان را برجسته کند، به شدت میپرهیزند. از طرفی روحیه حساس هنرمندان و افراد مطرح و چند بعدی بودنشان، ایجاب میکند که چهرهشان به شکل دقیقتری ترسیم شود و عدم موفقیت در این مهم نارضایتی مخاطبان و هنرمندان، هر دو را در پی خواهد داشت.
به هر تقدیر افراد برجسته و هنرمندانی که به هیچ وجه نمیتوان بیتوجه و تامل از کنار ایشان و زندگیشان گذشت، هنوز بسیارند، که چهرهنگاری از آنها موجب حفظ هنر و معرفی آنها به اجتماع امروز و آیندگان خواهد بود و بخش بزرگی از مستندهای جهان همواره به این ژانر از مستند تعلق دارد.
خسرو سینایی هنرمندی مستقل و صاحب سبک با جزئیات شخصیتی بسیار و تجربه در حیطههای مختلف چون شعر، موسیقی و سینماست که روناک جعفری، مستندساز جوان به سراغ او رفته تا در مجموعهای از مستندهای پرتره که ناهید دلآگاه تهیهکنندهاش است، چهره او را به تصویر بکشد.
فرم مستند آوایی که عتیقه شد با استفاده از عناصر مناسب، غنای لازم را برای اطلاعاتی که در فیلم ارائه میشود، به دست آورده است. اطلاعات توسط هنرمندانی ارائه میشود که در فضای کارهای سینایی نفس کشیدهاند و در حلقهای از هنر و عشق با او ارتباط عمیقی دارند. مانند بسیاری دیگر از این دست مستندها، نوستالژی گذشته راهبر روایت است؛ خاطراتی که روند فعالیت هنری و دغدغههای سینمایی فیلمساز را بیان میکند.
کات-کلوزآپهای آغازین مستند با صحبتهای نزدیکان و دوستان هنرمند و با مونتاژ قطعاتی از فیلمها، موسیقی یا ماجراهایی که در زندگی هنرمند رخ داده جمع میشوند و در نهایت مخاطب را به هنرمند نزدیک میکند.
بخشبندی مناسب این مستند مخصوصاً در بخش آخر که شرح حال نام دارد، تکمیل میشود. این شرح حال هم مثل شرح حال که خود اثری چهرهنگار از سینایی است، به دنبال معرفی یک هنرمند و دستاوردهای اوست.
انتخاب لوکیشنهای گفتوگوهای هنرمند و افرادی که درباره هنرمند صحبت میکنند، از نکات مثبت مستند جعفری است؛ کارگاه مجسمهسازی، آتلیه نقاشی، بام کبوتران و... موزه سینما، جایی که پرتره سینایی جوان و جوایز سینماییاش جای دارند، اگرچه مخاطب را به حریم خصوصی معمول نمیبرد، اما به حریم خصوصیتر و شخصیتر یعنی مکانهای الهامبخش و موثر در خلاقیت او و خلق آثارش میبرد.
میزگرد هنرمند در حلقه نزدیکان و هنرمندانی که نقشی مهم در زندگی و آثار او دارند، به میزگردی قدیمیتر در مستندی از سینایی مونتاژ میشود تا وحدت خلل ناپذیری را بنمایاند که گذشت زمان کاملاً بر آن بیتاثیر است. دغدغهها و سوالهایی اساسی به مثابه فلسفهای که دیگر بار مطرح میشود و نگرش هنرمندانه و جوهر شاعرانه، پاسخی مشابه برای آن دارد. با وجود پرداختن به زندگی فیلمسازی شاعرمسلک و زیبایی صحنههایی از وجد هنرمند در سکانس کبوتران، مستند از توجه به مشکل بزرگ هنرمندان غافل نبوده است؛ اینکه هنرمند معتقد است که از ظرفیتهای عظیمی که داشته به علل متداول در عرصه سینمای ما، بهره لازم را نبرده است. با این حال اگر بار دیگر هم به دنیا میآمد، همین شیوه از زیستن را برمیگزید.
روناک جعفری با گنجاندن تصاویر و عنوان آثار هنرمند به شیوه مرسوم مستندسازان به معرفی آثار فیلمساز هم میپردازد که با روایت راوی همراه میشود. طراحی صحنه این مستند کار خود مستندساز است و به سبب جانبخشی به مجسمهها و گنجاندن آنها در جمع گفتوگوها با شاعرانگی این چهره هنری مطابقت و هارمونی دارد و از نکات خوب فیلم جعفری در ترکیب و فضاسازی لازم است. حرکت دوربین همچنین ادای دینی به سینمای سینایی و حرکات آزادانه دوربینش در فیلمهایی ماندنی مثل کوچه پاییز است. نام مستند همچنین برگرفته از یکی از فیلمهای سینایی است که با شیوه روایت نوستالژیک فیلم همخوانی دارد.
لحظات واقعی از احساسات شاعرانه فیلمساز از نشست در باغ و شعرخوانی در اتاق و همچنین لذت طبیعی از جمعیت زیبای کبوتران و... از زیباییهای فیلم جعفری است؛ چهرهنگاری خسرو سینایی آنچنانکه هست.
- این یادداشت ابتدا در ماهنامه فیلم نگار منتشر شده است.