دفاع از انقلاب مخملی؟

[ احمد میر احسان ]

فیلم مستند سالوادور آلنده اثر پاتریشیو گوسمان شب سیزدهم آبان از شبکه ی سیما پخش شد. این مستند روایت مستقیم گوسمان مستند سازی است که پس از فارغ التحصیلی در رشته ی سینما مستقیماً به شیلی بازمی گردد تا رویاها و فاجعه ی یک جنبش بزرگ را ثبت کند. او تصویرهای سال 1972 و1973 را تا 11 سپتامبر 1973 روز کودتای آمریکا علیه سالوادور آلنده به هم می آمیزد و آن گاه تصاویر سال های بعد از پیروزی دیکتاتوری بی رحم ژنرال پینوشه، خانه ی آلنده که در محاصره ی علف های هرز رها شده و آلبوم کودکی دفن شده اش و آدم هایی را که پس از سی سال خاطرات آن روزها را مرور می کنند فراهم می آورد. ضمناً 11 سپتامبر تاریخ قابل توجه  برای کودتای آمریکاست که باید درباره  آن کنجکاوی بیشتری کرد. به هر رو فیلم ما را با یکی از یاران او همراه می کند.
در غیاب آلنده، داوری پردرد و دریغی را یادآوری می نماید و می گوید:" اگر آلنده زنده می ماند دیکتاتوری آن همه پایدار و دشوار نمی ماند." اما رخدادها آن گونه پیش رفته بود که آلنده در آخرین نطق و جملات پیش از خودکشی اش تاکید کرده بود که:" من نمی خواهم نه نقش خطیب و نه شهید و قهرمان را بازی کنم، بلکه به عنوان یک مبارز سوسیالیست کوشیده ام وظیفه ای را که مردم بر دوشم نهاده اند به درستی به انجام رسانم." سپس در حالی که مسلسل را بین دو زانویش رو به سرش گرفته بود مغزش را متلاشی کرد و ما این صحنه را به روایت یکی از شش بازمانده ی لحظه های آخر مقاومت در کاخ ریاست جمهوری آخرین همراه سالوادور آلنده می شنویم که به آن ها دستور داده بود از کاخ خارج شوند تا زنده بمانند و فیلم به نحو موثری با روایت کارگردان آن ماجرا را به نمایش می گذارد. و عکس آلنده با مغزی متلاشی شده ما را میخکوب می کند.
سالوادور آلنده و روز روشن پیروزی مستعجل او و شب دیکتاتوری بر روی شیلی برای نسل امروزی فاقد هر مفهوم زنده و عاطفی است. تلویزیون البته به قصد یادآوری نقش ضدآزادی تحریکات و توطئه های ضداستقلال و خشونت بار آمریکا آن را در شب سیزدهم آبان به نمایش نهاده است. شاید سینما دوستان جوان و دوست داران مستند و آن تعداد کسانی که اهل مطالعات سیاسی دست کم در مورد حوادث صد سال اخیر هستند با خواندن کتاب های فراوان و از جمله آثار دختر آلنده و نیز گزارش های سیاسی و فیلم های سینمایی نظیر شب روی شیلی و مستند های تکان دهنده ی آلن پارکر و نیز 5 کارگردان دیگر تصوری از آن تراژدی در ذهن شان ساخته باشند. اما نسل جوان دهه ی  هفتاد مردم و دانشجویانی که آن دوران می زیستند، حتی کسانی که علاقمندان ویژه ی  مبارزات انقلابی نبودند نمی توانند آلنده و پینوشه و پیروزی آلنده و کودتای پینوشه و مرگ تراژیک قهرمان را از یاد ببرند که نمی خواست قهرمان باشد اما به عنوان یکی از چند قهرمان تاریخ سیاسی قرن بیستم فراموش نشدنی است.
به راستی پس از این همه سال مستند آلنده را تلویزیون ما چرا نشان داده است؟! مستند سالوادور آلنده ما را با چند پرسش مهم روبه رو می سازد:
1- نکات اصلی فیلم و هسته آن چیست؟
2- آیا امروز پس از سی و پنج سال و بیش هنوز داوری عمومی از رخداد آلنده همان است که بود؟
3- چرا تلویزیون در شب سیزدهم آبان آن را به نمایش می نهد؟
4- آیا اوضاع کنونی ایران در سطح به آن رویداد شباهت می برد یا در عمق؟
بدیهی است یک یادداشت کوتاه هفتگی فضای مناسبی برای بررسی همه ی  این پرسش های اساسی نیست. پس برای تامل بیشتر صرفاً چند نکته را یادآوری می کنم:
نکته ی مرکزی فیلم مستند سالوادور آلنده ثبت تصویری روش مستقیماً کودتایی و خشونت بار آمریکا به قول فیدل کاسترو و در برخورد با اولین و عظیم ترین تجربه ی  سیاسی سوسیالیسم از طریق دموکراسی و جلب آرای اکثریت در جهان سوم است. در هر حال در این فیلم این آلنده است که درواقع پایبند به دموکراسی است و این پینوشه است که به آن باور ندارد و به خشونت تبدیل می شود.
آثار مستند و تکان دهنده تری در مورد آلنده و کودتای پینوشه وجود دارد با تصویری هولناک از کودتا، شکنجه شدگان و ویکتور خارایی که انگشتانش بریده می شود زیرا سرودها و گیتار او از رویاهای بزرگ می گفت و استادیوم پر شده از بازداشت شدگان و . . . اما با وجود نزدیکی دیدگاه امروزی جریان حاکم به تفسیر کمونیست های آن دوران از رخداد شیلی آن آثار دردسرساز تر از آن است که بتوان بدون ممیزی به نمایشش درآورد.
تفسیر رایج از ماجرای آلنده، تحلیل آن در قالب گزارش رقابت پیچیده  دو ابرقدرت آن دوران روسیه و آمریکاست. هر یک از دو جانب آن دعوای ابرقدرت های سلطه جو تفسیر موافق طبع مستند و اسناد باب میل خویش را ارائه کرده اند. مثلاً این که آیا آلنده در واقع پروژه ی روسی گسترش مناطق نفوذ در حیاط خلوت آمریکا با ابزار دموکراسی بوده است و بدون آن که خود بداند ابزار سیاست بلوک کمونیسم جهانی علیه بلوک غرب و آمریکا محسوب می شده است؟ از این منظر پس اولین انقلاب مخملی که اهداف انقلابی را به شیوه دموکراسی و دفاع از قانون دنبال کرد تجربه پیروزی آلنده است. در حقیقت پس آمریکا با جمع بندی تجربه  پیروزی آلنده و سپس انقلاب ایران این بار علیه روسیه روشی را پیش گرفت که قبلاً در مناطق نفوذ او به وسیله ی  جنبش های ضدآمریکایی رخ داده بود و سایه ی  روسیه بر آن ها و بازی پنهانش غیرقابل انکار بود. این دیدگاه رخدادها را از منظر دعوای دو ابرقدرت تفسیر می کند و حتی لحظه ای  نمی خواهد به واقعیت های درونی یک جانبه و مطالبه  بدیهی آزادی توجه نماید.
در پرسش از تفسیر فوق باید پرسید مثلاً آیا در جنبش ملی به رهبری مصدق که خود فردی لیبرال بود پیگیری اهداف شوروی از طرف حزب توده به مفهوم یک تجربه ی  اولیه ی استفاده از جنبش های اجتماعی به سود اهداف پشت پرده ابرقدرتی محسوب نمی شود و کودتای خزنده یا انقلاب مخملی آیا در دوران لنین و استالین در ارتباط با جنبش های شرق طراحی نشده بود و نوع معامله با حکومت پیشه وری و نفوذ در نهضت جنگل و پیش از آن در دامن زدن به جنبش سون یاتسن و سپس خالی کردن زیر پای او به وسیله ی  کمونیست ها و مقدم بر همه حمایت مشروط از کرنسکی و سپس کودتای بلشویکی علیه او همه خبر از شروع انقلاب های مخملی در آغاز قرن بیستم و دوران خیلی قبل از جمع بندی جین شارپ و سوروس و سیاست آمریکایی علیه اقمار شوروی پس از فروپاشی نمی دهد که حتی فروپاشی شوروی و جنبش لهستان ریشه های آن است؟
و اگر چنین پیش می رویم چرا وادار کردن مظفرالدین شاه به امضای فرمان مشروطیت تا رها کردن سلطنت به وسیله  شاه و تاسیس جمهوری اسلامی در قالب انقلاب های مسالمت آمیز با سایه ی  ابرقدرت ها تحلیل نگردد که در اولی منافع روسیه تزاری به وسیله غرب از چنگش به درآمد و با کودتای رضا شاه در اختیار رقیب قرار گرفت و در دومی طی عظیم ترین انقلاب دینی پس از صدر اسلام منطقه نفوذ استراتژیک آمریکا از دستش خارج شد؟ آیا محق ایم چنین عامل خارجی را مقدم بر دلایل داخلی جنبش ها تحلیل کنیم؟
فیلم مستند سالوادور آلنده و دیدگاه تلویزیون مبتنی بر همین نقش اصلی نیروی خارجی در تحولات سیاسی قرن بیستم است که تاکنون و پایان دهه ی قرن بیست و یکم و آشکارا بر گرد محور انقلاب اسلامی ادامه یافته است. درواقع آن سایه و نقش قدرت سلطه جو در تحولات و جنبش اجتماعی سیاسی داخلی را اکنون در مداخله ی سیاست آمریکایی انگلیسی و در حقیقت کل غرب به سود اصلاح طلبی و به زیان جناح اصولگرای حاکم تفسیر می نماید. همین تلقی از مستند سالوادور آلنده موافق میل سیاست صدا و سیما آمده و بیهوده نیست که در شب سیزدهم آبان ماه این مستند پخش می شود تا هشداری باشد بر تحریک ناراضیان داخلی به وسیله سیستم پیچیده ی رسانه  تا منطقه ی نفوذ از کف رفته را مجدداً به دست آورند.

در همین زمینه:
سالوادور آلنده، ویکی پدیا
عکس: آلنده، دقایقی پیش از مرگ | از: این جا

 

منبع: خبر آنلاین | رای ُبن | تاريخ: 1388/08/17
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد