با هزار دوربین هم ...
نگاهی به فیلم مستند برای آزادی ساخته ی حسین ترابی
[ روبرت صافاریان ]
برای آزادی اثرگذار است، چون خود تصویر مستند چیزی دارد که هیچ چیز نمی تواند جایگزینش باشد. در فیلم تصویری هست از ساختمان نیمه تمامی در خیابان آزادی که انبوه جمیعت چهار طبقه و پشت بام آن را پر کرده اند و با تکان دادن دست شعار می دهند.
سری که ماه ها منتظر رهایی بوده به هنگام خروج از این می ترسد که چگونه با پدرش روبرو شود و از این که پدر کتکش بزند وحشت زده است. شرایط آنها درست مثل یکی از شخصیتهای فیلم رستگاری در شاوشانک است، که از این که آزاد می شد خوشحال نبود
"روزهای بی تقویم" فیلمی در فضای دیگر فیلم های مهرداد اسکویی است؛ و در عین حال طعم متفاوتی دارد، مثل فیلم های دیگر او، چهرهنگار انسان ایرانی است؛ و ما را در برابر حسها و حضور آدمهای دور و نزدیکمان قرار میدهد.
یک بار، سالها پیش، من بامشاهدهی اولین فیلمهای مهرداد اسکویی به خودمان نوید دادم که یک" ژان روش" ایرانی در راه است، مقدمش را گرامی بدارید. حالا می بینم که اگر آن بزرگ مرد فرانسوی در پیروی از قریحهی ویژهی خود، تنها به قلمرو انسانشناسی و قومشناسی میپرداخت، این بزرگ جوان مرد ایرانی از خیلی قلمروها آگاه است
روزهای بیتقویم، مستندی تاثیرگذار است. اثری است که با ما زندگی و ما را رها نمیکند؛ دغدغه ی ما را نسبت به فاجعهها، رنجها و اوضاع پیرامونمان برمیانگیزد، و با پرسشهای تلخ مواجهمان میکند: راستی، این کودکان، در بیرون این فضای مددرسان، در فضای بستهی آن سوی حصار میله ها و با وجود عوامل پابرجای بزهکاری، کارشان به کجا میکشد؟