حس در آن‌جـا بودن
نگاهی به زندگی و آثار ریچارد لیکاکـ

[ محسن قـادری ]

ریچارد لیکاک مستندساز نوآور در سن ۸۹ سالگی درگذشت. لیکاک مستندسازی که به پیدایش سبک مستندسازی دوربین مستقیم یا سینما وریته یاری رساند و نقش بنیادی در ساخت برخی از نوآور‌ترین مستندهای دهه‌ی ۱۹۶۰ داشت، روز چهارشنبه ۲۳ مارس ۲۰۱۱ در خانه‌اش در پاریس درگذشت.
مرگ او را دخترش ویکتوریا لیکاک هافمن اعلام کرد. اگرچه نام او در سایه‌ی نام همکارانش آلبرت و دیوید مایزلس و دی.‌ای. پنبیکر جای داشت، لیکاک چهره‌ای بنیادی در گسترش نگره‌های هنری و کاربرد دوربین‌ها و ابزار صدابرداری کوچک کم‌وزن بود که به یک سبک فیلم‌سازی گزارشی جدید انجامید؛ سبکی که تاثیر ژرف نه تنها بر فیلم‌سازان ناداستانی که بر کارگردانانی چون جان کاساوتس داشت که درپی سبکی بی‌واسطه و خودجوش بودند.
لیکاک از هنگامی که نخستین فیلم مستند خود را در سن ۱۴ سالگی ساخت، در پی راه و روش‌هایی بود که به دوربین امکان دهد تا همچون نگرنده‌ی خاموش عمل کند و بگذارد که داستان آن‌گونه که هست روایت شود و به گفته‌ی لیکاک حس در آنجا بودن انتقال یابد.
یک نمونه‌ی برجسته از این شیوه‌ی فیلم‌سازی فیلم انتخابات مقدماتی محصول ۱۹۶۰ بود، نگاهی بی‌طرفانه به انتخابات مقدماتی حزب دمکرات آمریکا در ویسکانسین که جان‌اف‌کندی را رو در روی هوبرت اچ.همفری نشان می‌دهد. این فیلم که رابرت درو ویراستار عکس مجلات تایم و لایف آن را تهیه و ریچارد لیکاک به دستیاری آلبرت مایزلس، پنبیکر و ترنس مک‌کارتی فیلگیت فیلم‌برداری کرده بود، صحنه‌هایی عینی و برملاکننده از این دو نامزد ریاست جمهوری در اوج مبارزه‌ی سبک آمریکایی آن‌ها با همه‌ی ملال و تکرارهای فرساینده‌ی آن نشان می‌دهد.
در فیلم‌سازی روزنامه‌نگارانه این شیوه‌ای نو بود. نخستین بار بود که تماشاگران آمریکایی دید سینمایی محکمی از پشت پرده‌ی سیاست و تصویر بی‌غل‌و‌غشی از دو نامزد ریاست جمهوری کشورشان دریافت می‌کردند که با تمام توان درپی کسب قدرت بودند. ریچارد لیکاک همکاری با رابرت درو را در فیلم‌های زیادی ادامه داد و سپس در پی همکاری‌اش با پنبیکر روی چند مستند کار کرد که برش‌هایی از زندگی آمریکایی بودند. یکی از این فیلم‌ها مستند مانتری پاپ ساخته دی.‌ای.پنبیکر بود که فیلم کنسرتِ بسیار موفقی است و گروه‌هایی چون گروه راک آمریکایی جفرسون ارپلین، گروه راک انگلیسی دهو و خوانندگان و نوازندگانی چون جنیس جپلین، جیمی هندریکس و اوتیس ردینگ، راوی شانکار و دیگران را در اوج محبوبیتشان در سال ۱۹۶۷ نشان می‌دهد.
لیکاک یکی از پایه‌گذاران مدرسه‌ی فیلم انستیتوی فن‌آوری ماساچوست و یکی از مدرسان آن بود که در پی سال‌ها تدریس دراین مرکز بر فیلم‌سازان ارزشمندی چون میرا نایر (فیلم‌ساز آمریکایی هندی تبار)، راس مک‌ال‌وی و ریچارد پنه‌آ مدیر برنامه‌ی انجمن فیلم مرکز لینکلن تاثیر گذاشت.
رابرت درو در گفت‌وگویی تلفنی درباره‌ی لیکاک چنین گفت: "او به شخصیت و داستان بینش داشت. هنگام انجام کارهای دشوار و تصورناشدنی با دوربین می‌توانست به شخصیت و داستان و به عامل انسانی بیندیشد. استعداد برجسته‌ی او این بود." ریچارد لیکاک که دوستانش او را ریکی می‌خواندند، در ۱۸ ژوییه ۱۹۲۱ در لندن‌زاده شد. او سال‌های آغاز کودکی‌اش را درجزایر قناری گذراند که پدرش درآنجا موزکاری داشت. هنگام تحصیل در مدرسه‌ی شبانه‌روزی در انگلستان فیلم موزهای قناری را ساخت که درباره‌ی زندگی در اطراف این نوع کشت و کار بود. لیکاک جوان همچنین درهمین هنگام فیلم مستندی درباره‌ی جزایر گالاپاگوس ساخت که حاصل سفری آموزشی از طرف مدرسه به همراه پرنده‌شناسی به نام ریچارد لاک به اکوادور در اقیانوس آرام بود.
لیکاک در دانشگاه هاروارد نام‌نویسی کرده بود تا در رشته‌ی فیزیک تحصیل کند و هم‌زمان در زمینه‌ی فناوری فیلم‌سازی درس بخواند. در همین زمان بود که به کار فیلم‌برداری رو آورد و در چند فیلم مستند دستیار تدوین شد، گوش دادن به صدای بانجوی شما (۱۹۴۱) ساخته ایروینگ لرنر و ویلارد واندایک یکی از این فیلم‌هاست؛ فیلمی درباره‌ی جشنواره‌ی موسیقی عامیانه در ویرجینیای آمریکا و یکی از نخستین فیلم‌های مستند آمریکایی که صدای زنده را ضبط کرده است.
لیکاک در سال ۱۹۴۲ دانشگاه را ترک کرد تا در ارتش ایالات متحده آمریکا نام‌نویسی کند و به عنوان عکاس جنگ در رشته‌ی ارتباطی ارتش آمریکا در برمه و چین خدمت کند. او در برگشت به آمریکا پی برد که رابرت فلاهرتی مستندساز پیشگام و کارگردان نانوک شمالی (۱۹۲۲) به تازگی از شرکت نفت استاندارد اویل کمک گرفته تا فیلمی درباره‌ی لوییزیانا بسازد.
رابرت فلاهرتی که فیلم موزهای قناری را دیده بود- دخترانش هم‌مدرسه‌ای‌های ریچارد لیکاک بودند- او را به عنوان فیلم‌بردار و همکار تهیه در فیلم داستان لوییزیانا (۱۹۴۸) به خدمت گرفت. فلاهرتی به شیوه‌ای مستند داستان خیالی پسرکی ۱۲ ساله از کژوآن‌ها یا فرانسه زبان‌های لوییزیانای آمریکا را روایت می‌کند که با آغاز کاوش‌های نفتی در زیستگاه تالابی پشت خانه‌ی پدری‌اش دنیایش به هم می‌ریزد. فیلم‌برداری این فیلم ریچارد لیکاک را به برداشت نوینی از فیلم‌سازی رساند.
لیکاک در سال ۱۹۶۱ در گفت‌وگو با مجله‌ی فیلم کالچر چنین می‌گوید: "دیدم که وقتی دوربین‌های کوچک به کار می‌بریم، انعطاف‌پذیری بسیار بالایی داریم، می‌توانیم هرکاری که می‌خواهیم انجام دهیم و به درک شگفت‌انگیزی از سینما برسیم. هنگامی که می‌بایست گفت‌وگو فیلم‌برداری می‌کردیم- لب‌خوانی‌ها- همه چیز می‌بایست بسته می‌شد. ماهیت فیلم به تمام و کمال دگرگون شده...."
لیکاک در سال ۱۹۵۴ نخستین فیلم تک نفره‌ی خود را برای برنامه‌ی تلویزیونی ِفرهنگی اومنیبوس ساخت. این فیلم، توبی و موز دراز واکنش‌های برانگیخته شده در چهره‌های تماشاگران یک نمایش سیرک در شهرهای غرب میانه‌ی آمریکا را نشان می‌دهد. او با به همراه بردن دوربین‌های سنگین ۳۵ میلی‌متری برای فیلم‌برداری این اجرا در شب‌های گوناگون از زوایای تازه توانست به‌‌ همان تنوع و بی‌واسطگی دست یابد که نسل بعدی دوربین‌های ۱۶ میلی‌متری قادر به انجام آن شدند.
لیکاک در پی همکاری با رابرت درو در زمان تصدی‌اش بر مجلات تایم و لایف گویی همزاد خود را یافته بود. رابرت درو ویراستار مجلات عکاسی، در سینما به جست‌وجوی‌‌ همان چیزی بود که عکاسان خبری بزرگ مجله لایف روی صفحات این مجله ارائه می‌دادند. لیکاک برای برآوردن این مقصود دوربین‌ها و ضبط صوت‌هایی دستی پدید آورد که می‌توانستند تصاویر و صدا را هم‌زمان به ثبت رسانند. این فناوری نو بی‌درنگ درفیلم انتخابات مقدماتی و دیگر فیلم‌های ارزشمندی به کار برده شد که لیکاک فیلم‌بردار و تدوینگرشان بود؛ سوار بر اتومبیل مسابقه، فیلمی درباره‌ی ادی سش راننده‌ی مسابقه‌ی اتومبیل‌رانی، پانصد مایل ایندیاناپولیس در سال ۱۹۶۰ و فیلم بچه‌ها نگاه‌مان می‌کنند درباره‌ی جذب دانش‌آموزان سیاه‌پوست در مدارس نیواورلئان.
او با رابرت درو دو تا از جذاب‌ترین مستندهای جنبش سینما وریته را ساخت؛ صندلی، داستان تلاش خستگی‌ناپذیر یک وکیل برای نجات مشتری‌اش از صندلی الکتریکی، و بحران: فراسوی تعهد ریاست جمهوری که روایت توانمندی از رویارویی دولت کندی با جورج سی. والاس فرماندار ایالت آلاباما برسر جذب دو دانشجوی سیاه‌پوست در این دانشگاه است.
لیکاک و پنبیکر در سال ۱۹۶۳ یک شرکت تولید فیلم پایه نهادند. حاصل کار این دوره روز مادر مبارک به کارگردانی خانم جویس کوپرا بود که به هیاهو‌ها درباره‌ی زنی به نام ماری آن فیشر اهل آبردین در داکوتای جنوبی می‌پردازد که پنج قلو زاییده بود و هیاهوهای رسانه‌ای و تجاری بسیاری در آمریکا به راه انداخته بود. از دیگر فیلم‌های تولیدی این شرکت پرتره‌ی استراوینسکی درباره‌ی ایگور استراوینسکی آهنگ‌ساز نام‌دار، و روسا درباره‌ی گردهمایی روسای پلیس آمریکا در سال ۱۹۶۸ در واییکی در ساحل هایتی بود. در آن سال، سه هزار و پانصد تن از روسای پلیس آمریکا به همراه همسرانشان درآن‌جا گرد آمده بودند و به جای یونیفرم نظامی، لباس‌های گل‌دار پوشیده بودند. این فیلم کوتاه ۱۸ دقیقه‌ای به این موضوع می‌پردازد.
شرکت تولید فیلم درو و لیکاک کمی پس از آنکه ژان لوک گدار از تولید فیلم یک‌ای.‌ام (۱) (یک فیلم آمریکایی) کنار کشید، منحل شد. فیلم‌برداری این فیلم را که قرار بود نخستین فیلم سینمایی آمریکایی ژان لوک گدار باشد، لیکاک انجام می‌داد. فیلم در نیویورک و حومه آن فیلم فیلم‌برداری می‌شد. پس از کنار کشیدن گدار، فیلم ناتمام ماند تا آنکه لیکاک و پنبیکر با هم آمیزی راش‌های این فیلم داستانی و تصاویر مستند نسخه‌ای تهیه کردند و نام یک پی.‌ام (۲) (یک فیلم موازی) را بر آن نهادند. این فیلم در سال ۱۹۷۲ به نمایش در آمد.
در این فاصله، لیکاک به دعوت اد پینکوس، مستندساز آمریکایی، مدرسه فیلم‌ام. آی. تی را پایه نهاد و در اینجا به مدت ۲۰ سال به تدریس پرداخت. لیکاک در سال ۱۹۸۸ به پاریس کوچ کرد و با همسرش والری لالوند در تصویربرداری چند کار ویدیویی همکاری کرد که از آن جمله بود تخم مرغ‌ها در پوست و ماجرای موزیکال در سیبری.
ازدواج‌های لیکاک دوبار به طلاق انجامید. افزون بر دخترش ویکتوریا، اهل منهتن، و خانم لالوند اهل پاریس، لیکاک دو دختر و دو پسر دیگر در آمریکا و خواهر پیری در انگلستان دارد. خاطرات ریچارد لیکاک ریچارد لیکاک: احساسِ آنجا بودن (Richard Leacock: The Feeling of being There) را انتشارات ساموییون در تابستان ۲۰۱۱ انتشار خواهد داد.

۱. One American Movie
 One Parallel Movie.۲

این یادداشت که با حذف و اضافات از نیویورک تایمز آنلاین برگرفته شده، ابتدا در سایت سینمای مستند منتشر شده است.

 

منبع: رای ُبن مستند | تاريخ: 1390/02/21
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد