یکی از نویسندگان روزنامهی روزگار، اخیرا از سفری کوتاه به شیراز که برگشته، سرمست از کشف تازهاش، داستان مرد تنهایی را برای همکارانش در تحریریهی روزنامه گفته که زندگی را وقف وسترن سازی کرده و چند فیلم از او را نشانشان داده. همکاران سینما دوست هم که از قواعد تولید فیلم وسترن در جهان، محفوظات فراوان دارند و از مناسبات غلط تولید و پخش فیلم در وطن، دلِ پر، از نگهدار جمالی، همان روستازادهی شیرازی تصویری ترسیم کردهاند دیدنی… یعنی خواندنی: نگهدار جمالی از یک سو دارای استعدادی غریب و تباه شده است و در تپه ماهورهای اطراف شیراز، همان جایی که سالها پیش رابرت ویلسون، جمعی از روشنفکران زمانهاش را دنبال خود کشید و پیتر بروک ارگاستا را اجرا کرد، جا پای اندی وارهول و پل موریسی گذاشته و به آوانگارد عصر ما بدل شده.
از سوی دیگر این پیرمرد باصفای شیرازی که حاضر نیست جلوی ارشاد گردن کج کند تا برای ساخت فیلم فاخر پروانهی ساخت بگیرد، بیاعتنا به خانهی سینما و ارشاد و فارابی و نظارت و ارزشیابی و ناز و نوز تهیهکنندهها و توزیع کنندهها، بهجای اینکه پیش بانک و بیمه و سازمان برود و با پول این ملت بیچاره مشق فیلمسازی کند و مورد تفقد قرار گیرد، همه چیز را ول کرده، عطایش را به لقایش بخشیده و به بیابانهای شیراز رفته تا صرفا آنچه را که دوست دارد، یعنی وسترن اسپاگتی بسازد.
کاری ندارم که خود ما اغلب نتیجهی برداشتهایی از این دست که ماحصل سفرهای کوتاه به مملکت و فرهنگماناند را با چوب اگزوتیسم مینوازیم و این مسافران را مستشرقینی بیخبر از متن مینامیم که مبدا را اشتباه فرض کردهاند و متر غلط دستشان گرفتهاند، اما تعابیری که از جمالی خواندم، عجیب مرا یاد فیلم اون شب که بارون اومد شیردل انداخت. پسرک قهرمان فیلم را یادتان هست که خبر عمل شجاعانهاش با عنوان حماسهی روستازادهی گرگانی به تیتر اول روزنامههای محلی گرگان تبدیل شد؟ بیدلیل نیست که آن فیلم هنوز زنده و درخشان است.
بگذریم، هدف نگارنده از این یادداشت اشاره به فیلم کامران شیردل نیست، بلکه اشاره به مستندی است از یک کامران دیگر؛ کامران حیدری که او هم اهل شیراز است، چندسالی است با نگهدار جمالی سرکرده و نتیجهاش مستندی دیدنی از آب در آمده است که این روزها آخرین مراحل فنی را میگذراند و اگر صبوری و وسواس کامران مجالش دهد، باید بهزودی زود آمادهی نمایش شود. (عکسهای این فیلم را بدون ذکر ماخذ و نام عکاس در همان صفحهی روزنامه روزگار دیدهاید).
میدانم نباید راجع به فیلمی که هنوز دیده نشده حرف زد، پس همین را داشته باشید که پرترهی کامران حیدری از نگهدار جمالی، نه با "اِد وود" تیم برتون سنخیتی دارد و نه تشابه چندانی با "دن کیشوت" سروانتس و یا حتی با پیرمرد فوتبال دوست برنامهی ۹۰، ولی اگر علاقهمند بهتماشای دنیای یک "هنرمند سرخوش" هستید که از خلق کردن لذت میبرد، از دیدن این مستند حظ فراوان خواهید برد.
عکس: نگهدار جمالی