۱
" این روزها خیلی از ما یک داستان مشترک را تجربه میکنیم. مدت زیادی است که با هر فرد و در هر جمعی مینشینیم، اکثر افراد از شرایط زندگی و کارشان ناراضی و ناامیدند؛ و وقتی دلایل نارضایتیشان را جویا میشویم، معمولاً بعد از ذکر مواردی مثل گرانی، بیکاری، بحرانهای اقتصادی و اجتماعی، مسائل سیاسی و... متوجه میشویم سهم برخوردها و رفتارهای اجتماعی مردم نیز، در ایجاد این نارضایتی، کمتر از سهم مسائل سیاسی و اقتصادی نیست.
حتی اگر ریشهی بسیاری از این مسائل را ناشی از تصمیمات دولت و نحوهی رفتار حکومت بدانیم، نمیتوان نقش رفتارها و باورهای خودمان را به عنوان مردم انکار کنیم. ما تمام نقش تعیین کننده در کیفیت زندگی اجتماعیمان را برای حکومت و دولت قائلیم و از سهم رفتارهای اجتماعی خود غافل؛ در صورتیکه بخش زیادی از مشکلات امروز جامعهی ما، نتیجهی مستقیم رفتار خود ما، فارغ از نحوهی رفتار حکومت است.
باید این واقعیت را پذیرفت که ما آنچنان که باید، از آداب زندگی اجتماعی در کنار یکدیگر آگاه نیستیم، یا حتی اگر آگاه هم باشیم، چندان به آنها عمل نمیکنیم. ما از اوضاع جامعه و کارمان ناراضی هستیم و میخواهیم شرایط بهتری داشته باشیم؛ اما از آنجا که نقش خود را در شکلگیری این معضلات انکار میکنیم، تلاشی هم برای اصلاح رفتارهای اجتماعی خود نمیکنیم و تا هنگامی هم که سهم خود را در نابسامانیها نپذیریم، شاهد هیچ بهبودی نیز در اوضاع نخواهیم بود.
پس طبیعی است که این سوال پیش آید که تا کی میخواهیم با وجود تمامی داشتههایمان، در جامعه بیعمل و بیتفاوت بمانیم و فقط به غر زدن در تاکسی، مغازه، جمعهای خودمانی و... اکتفا کنیم؟ سهم خودمان را در ایجاد و یا ادامهی مشکلات انکار کنیم، در رفتار خود هیچ تغییری انجام ندهیم و تنها منتظر تغییر رفتار دیگران بمانیم؟
به عبارتی، اگر ما هرروزه با دهها معضل روبروایم که از آنها رنج میبریم، اعم از: عدم رعایت حقوق یکدیگر، ترافیک و نحوهی رانندگیمان، ندانستن نحوهی گفتوگو و نقد یکدیگر، ضعف در انجام کار گروهی، ترجیح منافع شخصی بر منافع جمعی، قضاوتهای نابجا در مورد یکدیگر، سکوت و بیتفاوتی نسبت به شرایط کاری و همکارانمان و... چگونه میتوانیم بهجای تکثیر ناامیدی و اضطراب و انتقال آن به یکدیگر، با هماندیشی در حلقههای دوستانه و صنفی مرتبط با هم، راه حلهایی ساده، کم هزینه، واقع بینانه و بدور از افراط و تفریط، در جهت کمرنگ کردن و از بین بردن این مشکلات و معضلات پیدا کنیم و بکوشیم آن بخش را که ناشی از نحوهی رفتار خودمان هست تا حد زیادی اصلاح کنیم و... ."
اینها بخشی از موضوع،حرفها و دغدغههای من و تعدادی از دوستانم است که چند ماهی است دور هم جمع میشویم و دربارهشان گفتوگو میکنیم تا پروژهمان شکل بگیرد و آغاز شود. آیا این شرایط با وضعیت امروز سینمای مستند ایران منطبق نیست؟ آیا...؟
۲
همایون صنعتیزاده در بخشی از فیلم مستند بانوی گل سرخ حرفی میزند که همیشه یادم خواهد ماند: "ما رسممون بر اینِ که تموم مشکلاتمون رو تبدیل به سرمایه کنیم". مجتبی میرتهماسب، کارگردان این مستند اولین نفری بود که شروع فعالیت سایت رای ُبن را تبریک گفت و حالا در حالی وارد دههی پنجم زندگیاش شد که ۵۲ روز است به همراه کتایون شهابی و مهران زینت بخش همچنان در زندان است.
در همین زمینه بخوانید:
چنان نماند و چنین نیز نخواهد ماند
تیتر: تکهای از شعر مارگوت بیکل