امیدوارم در لحظاتی که این نوشته به چاپ می رسد،"حسین دلیر"مستندساز، به آغوش خانواده اش بازگشته باشد. خبر ناپدید شدن اش در عصر روز شنبه سی خرداد را در روزنامه ها خواندم و هنگامی که آخرین سطور این مطلب را می نوشتم خبردار شدم که خوشبختانه از زندان با خانواده اش تماس گرفته است. بنابراین حالا این سطور درباره ی دوستی قدیمی را با روحیه ای دیگر می نویسم. آخرین بار با یک دوربین عکاسی در خیابان عباس آباد دیده شد و هنگامی که هیجان خیابان فرو نشست، نبود. اولین فرض من این بود که حسین برای ثبت واقعه رفته بود. به دلیل شغل و علاقه اش به مستندسازی. سال 1347 در رشته صدا در مدرسه عالی سینما و تلویزیون فارغ التحصیل شد و بعد هم در دانشکده ایالتی نیویورک کارگردانی خواند و برای فارغ التحصیلی اش شیفت شب را علیه تصمیمات اداره ی مهاجرت آمریکا درباره ی کار دانشجویان ساخت. سال 1356 عهده دار فیلمبرداری فیلم ویلی برای قاسم ابراهیمیان شد که به زندگی یتیمان سرگردان در نیویورک می پرداخت. ویلی جایزه اسکار دانشجویی را برد. حسین دلیر در جریان انقلاب، دانشگاه را رها کرد و به ایران بازگشت و دوباره به تلویزیون پیوست. بر اساس یک پژوهش مفصل فیلمنامه ی گردو را برایش نوشتم که آن را ساخت. وقتی جنگ تمام شد به همراه متخصصانی، تمام مناطق جنگی را گشت و خسارت های جنگی را ثبت کرد. امروز فیلم او و محمدرضا فرهومند از مهم ترین مستندهایی به شمار می آیند که اسناد بیش از هزار میلیارد دلار خسارت های جنگ را برای مطالبات آینده و ارجاع به سازمان های بین المللی در خود جمع آورده اند. در دهه ی 1370در تولید مجموعه ی مسلمانان شرکت کرد. مسلمانان نخستین آثار برون مرزی بعداز انقلاب بود. حسین دلیر درباره ی مسلمانان سمرقند (بخارای شریف) در جمهوری ازبکستان، مسلمانان ترکمنستان و مسلمانان باکو، گنجه و شماخی در جمهوری آذربایجان فیلم ساخت. در این فیلم ها یادگارهای تاریخی، شخصیت های فرهنگی و مبارزات آنان، همچنین زبان و خاطره های مشترک مورد توجه قرارگرفته است. سال 1370حسین دلیر فیلم سایه خیال را با وسواس و علاقه ی فراوان ساخت و سیمرغ بلورین فیلم اول را در جشنواره فیلم فجر گرفت. مسائل جنگ حتی در سایه خیال نیر بازتاب یافته است. می خواست؛ نه، می خواهد؛ فیلمی درباره ی صادق هدایت بسازد. امیدوارم وقتی آزاد شد مستندسازی را فراموش نکند.