"قضیه بسیار ساده است. در بیشتر عکسها نکات بسیاری – بیش از آنچه دیده میشود- وجود دارد و این- بیش- بینهایت شگفتانگیز است. با تخیلی سیال و نگاهی موشکافانه به عکس متوجه نکاتی خواهیم شد. نکاتی دربارهی خواستهها و رویکردهای شخصی: نکاتی دربارهی اینکه زندگی چگونه دگرگون میشود و چگونه بیتغییر میماند: اینکه زمان و مکان چگونه زندگی را شکل میدهند."
این جملاتی است که کتاب زبان عکس نوشتهی رابرت اکرت با ترجمهی اسماعیل عباسی و محسن بایرامنژاد (انتشارات حرفه هنرمند) با آن آغاز میشود. کتاب حتی در نظر اول هم بسیار جذاب و گیراست و هر چه عمیقتر میشوی درگاههای جدیدی به سویت باز میشود.
قضیهاش واقعا ساده است؛ خوانش چند عکس عموما اجتمای یا خبری، یافتن قصهی انسانها، احساساتشان، تاثیری که از وقایع اطرافشان گرفتهاند، مکانها و تغییراتشان و هر آنچه به تخیل مجال داستانپردازی سیال و رها میدهد فارغ از تحلیلهای تکنیکال رایج عکاسان، این تخیل همیشه و تماما از ذهن نویسنده نیست؛ شناخت افرادی که در عکس هستند و یادداشتهایی که آنها پشت عکسها مینویسند نیز بخش مهمی از داستان است. اماچند نکته در مورد خوانش عکسها درخشان است؛ داستانها لزوما واقعی نیستند و مهم هم نیست، خوانش نویسنده از عکسها، به نوعی باز آفرینی هنری آنها میانجامد. نکتهی زیبای شاید ناخواستهی کتاب خوانش عکسهایی است که احتمالا مجوز چاپ نگرفتهاند، برای من که بسیار تخیل بر انگیزتر و جذابتر است تصور عکسی که چاپ نشده.
بخشهای ۸ گانهی کتاب به سلیقهی رابرت اکرت و بنا به خوانش اوست؛ اما توقع ندارد ما با او موافق باشیم که موافقت ما کاملا خلاف آموزش زبان عکس اکرت است. برای ما مستندسازان آنچه جذاب است یافتن جزییات یک تصویر به قصد گسترش یک موقعیت و دراماتیزه کردن لحظههای متوقف شده در قابها است، کاری که سینمای مستند تجربههای درخشانی مانند فرودگاه کریس مارکر در آن دارد. برای من خواندن این کتاب تجربهای است چون دیدن فیلمی مانند فرودگاه. حتما بخوانیدش.
در همین زمینه بخوانید:
تا روشنــایی (پروندهی معرفی کتاب و...)