در سالهای اخیر نسل جدید مستندسازان دانمارکی با استفاده از بیان شخصی و شاعرانه، به موفقیتهای زیادی در عرصه جهانی سینمای مستند دست یافتهاند. آلی درکس(1)، مدیر جشنواره ایدفا، معتقد است که مستندهای دانمارکی از بهترینهای جهان هستند. آنها داستانپردازی بسیار قدرتمندی دارند.(2) البته تا ۱۰ سال پیشتر آثار مستند دانمارک در سایه فیلمها و تولیدات تلویزیونی این کشور بودند و جنبش دگما که در سال ۱۹۹۵ توسط لارنس فونتریه و سه فیلمساز دیگر دانمارکی به راه افتاد، توجه همگان را به خود جلب کرده بود. اما پس از فروکش کردن این جنبش و بهویژه در سالهای اخیر با تولید آثاری چون بازی کشتن(3) (۲۰۱۳)، بوسه پرتین (4)(۲۰۱۲)، سفیر (5)(۲۰۱۱)، درون ابدیت (۲۰۱۰)، آرمادیلو (۲۰۱۰)، برمه وی جی (6)(۲۰۰۸)، صومعه (7)(۲۰۰۶) و آثاری از این دست، توجه جشنوارهها و مخاطبان جهانی به سوی سینمای مستند دانمارک جلب شده است.
به گفته کیم اسکوت (8) منتقد دانمارکی، جشنواره فیلم کپنهاک در این تغییر نقشی کلیدی داشته است. این در حالی است که تینه فیشر (9)، مدیر جشنواره مستند کپنهاک (DOX: CPH)، معتقد است که مدرسه ملی فیلم دانمارک که از بهترین مدارس سینمایی است و همچنین انستیتوی فیلم دانمارک در این روند درکنار این جشنواره در شکوفایی سینمای مستند این کشور نقشی اساسی داشته و این ترکیب سهگانه یکی از قدرتمندترین عرصههای جهانی فیلم مستند را که میتوان عصر طلایی سینمای مستند دانمارک نامید، پدید آورده است.
مدرسه ملی فیلم دانمارک (10) در سال ۱۹۶۶ درجزیره کوچک فردریکسهولم کپنهاک تاسیس شد. در این مدرسه چهار رشته فیلم، تلویزیون، فیلمنامهنویسی و کارگردانی انیمیشن در طول چهار سال برای حدود ۱۰۰ دانشجو تدریس میشود. در پایان چهار سال هیچ مدرکی به دانشجویان داده نمیشود و سطح بالاتر تحصیلی نیز برای آنها وجود ندارد. آرنه برو مدیرگروه دپارتمان مستند این مدرسه است که در سال ۱۳۹۲ کارگاه بیان شخصی را در هفتمین جشنواره سینما حقیقت تهران برگزار کرد. او در این کارگاه در مورد نحوه کار مدرسه چنین گفت: «کار ما در این مدرسه نشان دادن خوب و بد به هنرجویان نیست، بلکه از پیشینه خانوادگی دانشجوها برای خلق آثار هنریشان استفاده میکنیم. ما باید بدانیم چه درکی از بشر و دانشجو داریم و باید به تجربیات یک فرد در زندگیاش بدون قضاوت احترام بگذاریم. باید بدانیم دانشجو قبل از ورود به این مدرسه چه تجربیات و مشاهداتی داشته و چه درکی از جامعه دارد. با تمام این مسائل درنهایت متوجه میشویم که هنر از دل هنرمند بیرون میآید یا از طریق مدرسه تزریق میشود.»(11) متد آموزشی آرنه در مدرسه ملی فیلم دانمارک که به هدف پرورش دادن زبان شخصی دانشجویان مستندسازی است، بر این اساس استوار است. او و تیم تدریسش در مدرسه چیزی را به دانشجو یاد نمیدهند، بلکه صرفاً میکوشند تا داشتههای درونی او را فعال کنند و این راز پرورش ویژگیهای شخصی زبان هنرمند است که بعدها در ساختههای دانشجویان این مدرسه در سطوح بینالمللی تبلور مییابد.
در کنار دورههای آموزشی مدرسه فیلم دانمارک، هر دو سال یک بار کارگاهی بر اساس تبادل دانشجویان و مستندسازان این مدرسه و مدارس فیلمسازی کشورهای خاورمیانه، شمال آفریقا و تعداد دیگری از کشورهای عربزبان و در حال توسعه، با هدف تبادل فرهنگی و پرورش بیان شخصی مستندسازان در فضایی گستردهتر در این مدرسه برپا میشود. در این کارگاهها، تعدادی از مستندسازان جوان کشورهایی چون ایران، لبنان، تونس، مصر، عراق، سوریه و غیره، در کنار دانشجویان دانمارکی مدرسه قرار میگیرند و در طی دو هفته با راهنمایی آرنه و همکارش لوتو به جستوجوی زبان شخصی خود در سینمای مستند میپردازند.
کارگاه «یک مرد/ زن، یک دوربین، یک صدا» در سال ۱۳۹۲ در این مدرسه برپا شد که من و دو فیلمساز دیگر از ایران در آن حضور داشتیم. در اولین روز کارگاه، آرنه به هر یک از شرکتکنندگان دفترچهای داد و گفت که این کتابچه راهنمای زبان شخصی است: کتابی که قرار است شما خودتان آن را در طول این کارگاه بنویسید. فکر میکنم این اتفاق بنیان روش آرنه و تجربه ما در آن کارگاه بود؛ اینکه زبان خودمان را نه از بیرون از خودمان که از درون خودمان کشف کنیم. آرنه معتقد است که بخشی از زبان شخصی هنرمند اکتسابی است و به انتخاب خود اوست؛ یعنی هنرمند بر اساس روشها و آثار موجود، خود این بخش زبانی را انتخاب میکند، اما بخش دیگر زبان شخصی که مهمترین بخش آن و وجه تمایز هنرمندان با یکدیگر است، ذاتی و وابسته به تجربه زیستی و نگاه فردی هنرمند است؛ بخشی که آرنه در این کارگاه در پی پروردن آن در ما بود. برای این کار در روز اول به هریک از ما دوربینی داده شد که تا آخرین روز در دستمان ماند. هر روز از ما خواسته میشد تمرینی را انجام دهیم و بر اساس موضوعاتی که به ما داده میشد یا محدودههایی که برایمان تعریف میشد، فیلم بگیریم. پس از هر تمرین، فیلمهای هریک از ما در کلاس پخش میشد و آرنه به همراه لوتو فیلمها را میخواندند. خواندن فیلم به این معنا بود که آرنه به عنوان یک مخاطب تمام چیزهایی را که در فیلم میدید، به ویژه عناصر فرمی آنکه وابسته به زبان سازنده اثر بود، یک به یک و با دقت تحلیل میکرد. در این خوانش هیچ قضاوتی وجود نداشت و این یکی دیگر از نکات کلیدی متد آرنه بود؛ اینکه برای هنرمند هیچ روش بد یا خوبی وجود ندارد، تنها روش شخصی اوست که وجود دارد و هنرمند باید بتواند به دور از هر قضاوت خارجی تنها ویژگیهای شخصی زبان خود را از درون خود بیابد و با ایمان از آن حفاظت کند.
از آنجا که بیان شخصی هنرمند بهشدت در رابطه با تجربیات فردی اوست، بنابراین در طول تمرینات هریک از ما بیشتر و بیشتر بر وجوه درونی خودمان تمرکز میکردیم و با عقب راندن مرزهای فردیمان، سطوح کمتر شناختهمان را مورد مکاشفه قرار میدادیم. درنتیجه، تجربه حضور در کارگاه به تجربه روانی بهشدت درونی و عمیقی بدل شد و رابطهای قوی میان تکتک افراد شکل گرفت. ما در طول تمرینهای کلاسی با وجوه مختلف و بهشدت شخصی خود و دیگران آشنا میشدیم و در سفری انسانی به جستوجوی خود و زبان شخصیمان میپرداختیم. یاد میگرفتیم که چگونه دوربین را به ابزاری برای بیان درونمان بدل کنیم و در فرایند نگاه کردن به واقعیت بیرونی، واقعیت درونی خود و جهان اطرافمان را کشف و ثبت کنیم. چگونه سوژههایمان را احساس کنیم و با تکیه بر ادراکات مشترک انسانی با آنها رابطهای فرازبانی و فراحسی برقرار کنیم. چگونه بهعنوان مستندساز به جهان اطراف اعتماد کنیم و منتظر معجزاتی باشیم که به محض روشن کردن دوربین توسط هستی به ما ارزانی میشود. چگونه دست از درست و صحیح بکشیم و به نقایص چشم بدوزیم، چراکه آنجا که نقصی رخ میدهد است که هنر بهمثابه امری غیرمعمول، غیرمرسوم و ناشناخته اتفاق میافتد.
تلاش آرنه در طول کارگاه این بود که اعتماد ما بهعنوان یک فرد به خودمان، یعنی همان احساسی را که به واسطه بودن در اجتماع و قرار گرفتن در معرض قضاوتهای بیرونی مخدوش میشود، ترمیم کند و آن را به بالاترین حد خود برساند، چراکه تنها در پرتو همین اعتماد درونی به خود است که یک هنرمند میتواند در هر جایگاهی، چه به عنوان یک نویسنده، نقاش، آهنگساز یا مستندساز یا با هر عنوان دیگری، ویژگیهای زبان شخصی خود را که مهمترین ابزار خلق اثری یگانه توسط فرد است، دریابد و با مومن ماندن بدان، جهان شخصی و هنری خود را شکل دهد. به سبب پیوستگی این زبان با تجربه زیستی هنرمند، کاویدن تجربههای زیستی و رویارو شدن با آن بهواسطه دوربین یکی از تجربیات خاص این کارگاه بود که آن را برای ما به سفری روانتحلیلگرانه بدل کرد.
آرنه معتقد بود که سینمای مستند هنری و مستقل بهشدت بر پایه زبان شخصی است و بر همین اساس در تضاد کامل با سینمای مستند بدنه یا تجاری قرار میگیرد. او معتقد بود که در جهان سرمایهداری امروز که رسانه در دست قدرت قرار دارد، سینمای مستند مستقل تنها راه ممکن برای داشتن نگاهی هنرمندانه، منتقدانه و واقعی به جهان اطراف است و در این نوع آثار است که مستندساز میتواند با تکیه بر امکانات فردی خود، زبان شخصیاش را بهطور کامل متبلور کند.
در آخرین روز کارگاه هر یک از ما با نگاه کردن مجدد به فیلمها و با توجه به خوانشهای انجامگرفته از کارهایمان، ویژگیهای سبکی زبان شخصیمان را درآورده و بهعنوان قواعد زبان شخصی خودمان یادداشت کردیم تا براساس آن یک فیلم ۲۰ دقیقهای برای کارگاه بسازیم. بالاخره پس از دو هفته تمرکز بر وجوه مختلف این زبان، هر یک از ما به کشور خودمان برگشتیم تا بر اساس ویژگی بهدستآمده فیلمی بسازیم. برای این کار بر اساس برنامه زمانی در حدود سه ماه وقت داشتیم و باید تمام کارهای فیلم از تصویربرداری تا تدوین و صدا را خودمان انجام میدادیم. من مستند کوتاهی درمورد پدرم و رابطهام با او ساختم و در خرداد ۱۳۹۳ برای نمایش فیلم در مدرسه به همراه دیگر دوستانم راهی دانمارک شدم.
تجربه دیدن ۱۶ مستند کوتاه از یک کارگاه که هر یک زبانی کاملاً متفاوت دارد و ویژگیهای زبان شخصی کارگردان در هر اثر کاملاً هویداست، اتفاقی است که در کمتر مدرسه سینماییای اتفاق میافتد؛ نتیجهای که درستی متد آرنه برو را اثبات میکند. تجربه شرکت در کارگاه آرنه برو، با هیچ کارگاه دیگری قابل مقایسه نیست. این کارگاه برای کشف ویژگیهای زبانی شخصی خود در سینمای مستند، شرکتکننده را وارد سفری درونی میکند و او را وادار میکند تا با پس زدن موانع و پردههای ادراکی خود به درک عمیقتر و حسیتر ویژگیهای ذاتی خود و زبان شخصی خود دست یابد؛ سفری که با گذاشتن ردپایی فراموشنشدنی در زندگی فکری شرکتکننده، با دادن افقی گستردهتر، او را برای پاگذاشتن در سفرهای آتی آماده میکند.
۱. Ally Derks
۲. http: //denmark. dk/en/lifestyle/film/the-age-of-reality/
۳. The Act of Killing
۴. Putin» s Kiss
۵. The Ambassador
۶. Burma VJ – Reporting from a closed country
۷. The Monastery
۸. Kim Skotte
۹. Tine Fischer
۱۰. http: //www. filmskolen. dk/english/
۱۱. http: //rybondoc. com/global/index/section/guest/module/news/lang/fa/catid/۲/id/۱۹۳۱ /
* این نوشته در چهارچوب همکاری میان ماهنامه فیلم نگار و رای ُبن مستند، ابتدا در فیلم نگار منتشر شده است.