فیلم مستند"خاک حافظه" به تاریخ طراحی شکل و نقوش روی سفال ها از دوران پیش از تاریخ تا زمان حاضر می پردازد؛ به نقش های بر روی این سفال ها توجه بیشتری می کند و تغییرات آنها را در طول تاریخ بررسی می کند و ... . این فیلم در بخش مسابقه ی مستندهای بلند بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در می آید.
بزرگترین وحشت زندگی برای من از دست دادن حافظه است؛ یا اگر کمی بهتر بگویم: گم کردن حافظه! چرا که من تبحر کافی در گم کردن وسایل شخصی ام را دارم. بنابراین همواره از زمانی می ترسم که تقدیر زمان بر گم شدن حافظه ام بیافتد. به کسانی که دچار فراموشی شده اند بسیار اندیشیده ام. آنها موجودات غریبی هستند، نه می توانیم باورشان کنیم و نه کتمانشان کنیم. به حرف هایشان گوش می دهیم که در ظاهر راست است، اما می دانیم که حقیقت نیست. آنچه آنها می گویند نه دروغ است و نه راست. تکلیف ما با این کلامی که نه راست و نه باطل چیست؟ اگرچه از دست دادن حافظه و گم کردن خاطرات در زندگی عادی من خللی ایجاد نمی کند، اما در پذیرش من در جهان و در نزد دیگران تردید ایجاد می کند. کسی که دچار فراموشی است، حرف غلط و یا نادرستی نمی زند، تنها انطباق آن با جهان بیرون دچار اشکال می شود. خود را متعلق به خانه ای می داند که در حقیقت نیست، اما در کلام او اشتباهی وجود ندارد. بنابراین من گاه در این حکم که عقل و منطق میزان سنجش حقیقت در جهان است، تردید کرده ام؛ و بیراه نیست اگر بگویم که خاطره میزان سنجش حقیقت است. چرا که همه چیز را با بودن یا نبودن در خاطرات حقیقت سنجی می کنیم. همه ی تلاش ما نفوذ در دنیای دیگران است، تا میزان حقیقت ما در جهان اثبات شود. بودن در خاطرات دیگران است که ما را جاودانه می کند. اینگونه بود که من به خاک حافظه رسیدم. سفال ها بخشی از تاریخ نوشته شده ی جهان ما هستند و من تلاش کردم تا یکبار دیگر در خاطره ی خود نقشی از ایران را جستجو کنم و همچنین در دنیای خاطرات دیگران نفوذ کنم. ما در خاطره ی دیگران نفوذ می کنیم تا حقیقت ما پذیرش شود.
خاک حافظه تصویربرداری، نگارش متن و کارگردانی: مسعود امینی تیرانی، تحقیق: امیر حسین ثنائی، امینی تیرانی، مدیر تولید و برنامه ریز: غلامرضا حیدری، تدوین و صداگذاری:امینی تیرانی،انسیه صائبی، گوینده متن: بهروز رضوی، شهرام درخشان، گروه تصویربرداری: محمد رحیمی، داوود ملک حسینی، گرافیک: میثم کشاورز، عکاس:فرخ مولوی، تهیه کننده: رضا خوشدل راد، 72 دقیقه، ۸۸ – ۱۳۸۷.