"تهران انار ندارد" مستندی با یک ساختار مخاطب پسند است
نقد شفاهی فیلمهای اکران
مصطفی جلالی فخر گفت:"تهران انار ندارد، یکی از معدود فیلم های مستندی است که نشان می دهد می توان در این سینما هم به ساختاری دست پیدا کرد که برای مخاطبان پرشمارتری جذاب باشد." جلالی فخر، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در مورد مستند ساخته ی مسعود بخشی، گفت:"به نظر من نه تنها در ایران که در دنیا هم همچنان این تصور تثبیت شده است که سینمای مستند، سینمای بدون مخاطب و شخصی ست که توان ارتباط با مخاطب را ندارد و واقعاً بسیاری از آثار مستند ما نیز همین گونه اند؛ اما این دلیل نمی شود که فرجام را چنان یک سرنوشت محتوم در نظر بگیریم و سینمای مستند را در صندوقچه ها پی بگیریم. این مستند یکی از معدود فیلم هایی است که نشان داد می توان به ساختاری دست پیدا کرد که برای مخاطبان پرشمارتری جذاب باشد، مهمترین عامل جذابیت این فیلم نگاه سرخوشانه و محدود به موضوعی است که می تواند بسیار گسترده و در عین حال تلخ باشد. مواجه با اَبرشهری مثل تهران آن هم با تاریخ پر فراز و نشیبی که دارد و تنوع سرسام آور زوایایی که می توان به آن نگاه کرد عملاً راه دشواری را پیش فیلمساز می گذارد، هوشمندی فیلمساز در این جاست که خودش را از زیر بار مسئولیت سنگین جامع گویی خلاص نمی کند و ترجیح می دهد در یک غالب بی قید و دل پذیر و در عین حال قابل انطباق با محدودیت های پیرامونی، اهدافش را دنبال کند. در واقع او با تماشاگرش به این قرار می رسد که هیچ توقعی از من نداشته باشید با هم در هذ لول پر پیچ و خم تاریخ امروزه این شهر بی در و پیکر قدم می زنیم و هر آنچه دیدیم با هم می بینیم."این منتقد در ادامه افزود:"یکی از جلوه های مهم این قرار این است که مستند تهران انار ندارد دو راوی دارد، یکی خود فیلمساز و دیگری نصرت کریمی که متعلق به نسل گذشته است و در عین حال لحن سرخوش و طعنه آمیزی دارد، فیلمساز در تنظیم و بیان نریشن ها که خود بر عهده داشته تعمداً می کوشد تا دغدغه ی اصلی خود را به فیلم ناتمامی بداند که قرار بود در مرکز سینمای مستند و تجربی ساخته شود و به دلیل محدودیت های فراوان در این مرکز با مشکلات زیادی رو به روست، این نگاه بی خیال باعث لذت بی خیالی در مخاطب نیز می شود و شاید بتوان گفت شبیه اتفاقی که در کاریکاتورها می افتد یا در برخی نوشته های طنز این که بسیاری حرف ها، حرف های به غایت تلخ را می توان لابلای طعنه های دل خنک کننده گفت و به اثر رسید. مثلاً می توان گفت که تنها تفاوت پلیس راهنمایی و رانندگی در زمان فعلی در قیاس با دوران قاجار این است که لباس های متحدالشکل خود را تا آخر شب برتن دارند."این منتقد در پایان در مورد نحوه ی اکران و پرفروش شدن تهران انار ندارد، گفت:"مهم ترین اشکال مدیریت ما در حوزه ی فرهنگ و هنر، نبود نگاه سیستماتیک و ضابطه مند است، در واقع همان مشکلی که سامانه ی تولید در سینمای ما به خصوص در فیلم کوتاه، مستند و تجربی با مشکلات فلج کننده ای رو به رو کرده است و این موضوع شامل اکران هم می شود. این که یک فیلم استثنائاً به چنین امکانی دست می یابد و همه ی ما ابراز خشنودی می کنیم و بعد همه چیز تمام می شود یک اتفاق خجسته محسوب نمی شود که بتوان استمرار به آن داشت. سینمای مستند به عنوان یکی از مهم ترین و دیرپاترین راهکارهای هنری اندیشه آفرین سال هاست که فاقد اصول، ضابطه ها و متولیانی است که واقعاً به فکر گسترش آن باشند. امیدوارم نمایش عمومی تهران انار ندارد، باعث آغاز فرآیند مستمری شود که مستندسازان ما را به شوق ساخت آثاری بیاندازد که برای مخاطبان گسترده نمایش داده شود."