مستند و انقلاب‌های رنگی
درباره ی مستندِ "شعله‌های رنگارنگ"

[ احمد میراحسان ]

حرف زدن درباره ی مستند "شعله های رنگارنگ"، به نمایش درآمده از تلویزیون به ویژه در این روزها، بیشتر به سخنی سیاسی شبیه است تا سینمایی. اما این مهم ترین مستندی است که در تلویزیون در روزهای اخیر به نمایش درآمده است.
چندی پیش "شعله های رنگارنگ"، گزارشی از انقلاب های مرسوم به مخملی در قلمرو شورای سابق و متحدین روسیه امروز به نمایش درآمد تا به وابستگی این"انقلاب ها" به اهداف و مقاصد و منافع رقیب "ابرقدرت" شوروی سابق، یعنی آمریکا، تاکید ورزد. مستندی که مایل بود ثابت کند جنبشی برای دموکراسی در کشورهای سابق شوروی از اوکراین تا گرجستان و قرقیزستان، چیزی جز توطئه آمریکایی نبوده است.
این مستند گزارشگر می تواند از سه منظر مورد بررسی قرار گیرد: 1- ساختار مستند 2- محتوای درونی اش 3- رابطه ی بینامتنی اش با وضعیت کنونی و مسائل مبرم ما طی انتخابات اخیر و سیاست رسانه ای ما. درباره ی ساختار فیلم بررسی مفصلی به نام نیات نهفته -  نیات آشکار و مستند تلویزیونی نوشته ام که فعلاً نمی دانم با آن چه کنم. در این یادداشت هم قصد پرداختن به مسائل ساختاری این مستند تبلیغی را ندارم.
یک مستند بر مبنای دانای کل و ساختار Voice of God ساخته شده و راوی مشتی اطلاعات موافق با ایده مرکزی مستند را ارائه می دهد و این که بدیهتاً ً وجه مشاهده گری این ساختار بسیار ناچیز و هیچ نشانی از صدای مخالف و آرای او وجود ندارد و اینها نکات منفی آن است، هر چند ضمناً مستند از نظر ارائه ی تصاویر تاریخی کمیاب و  جذاب است. نظیر لحظه ی اشغال مجلس ملی به وسیله ی ساکا شویلی و طرفدارانش و غیره.
اما در این یادداشت مایلم بحث استفاده ی ابزاری و تبلیغی از مستند به طور یک جانبه، بمثابه ی شیوه ای جهت بی اعتبار کردن مستند و یا تصور شایع اطلاعات گمراه کننده و اطلاعات نادرست و نیز مسئله ی همذات پنداری به وسیله مستند در پروژه های امنیتی و عقب ماندگی این روش حرف بزنم و به تلویزیون پیشنهاد کنم از روش های پیچیده تر و خردمندانه تر و چندسویه تری سود جوید، زیرا شیوه های عریان تبلیغی در مستند در ارتباط با رخدادهای داخلی اصلاً کارآمدی ندارد.
"شعله های رنگارنگ"، مستندی امتناع کننده نیست، چون یک صدایی است، این حرف را برای آن نمی زنم که خدای ناکرده شائبه دلبستگی ام به سیاست های آمریکا، شالوده اش را پی ریزی کرده باشند. خدا را شکر همه دوستان رادیکال و راست و چپ و میانه و لیبرال من واقفند من شدیداً علیه سیاست سلطه جویانه و یکجانبه گرایی و اساساً هر سیاست مداخله جویانه ی آمریکا و غرب و شرقم و آرمان استقلال ملت ها از دیکتاتوری است. مسئله ی من در وهله ی اول عقب ماندگی روایت و ساختار یک سویه ی این مستند است که قابلیت امتناع را از کف داده است. در وهله ی بعد پرسشم که حاصل حیرتم است: کسی مثل ما خود را مستبد، وابسته و سرکوبگر معرفی می کند؟ مگر انقلاب های مخملی در بلوک شرق سابق، محصول زورگویی روسیه در سلطه بر سرنوشت این کشورها نبوده؟
مگر مردم آنجا خواهان حق تعیین سرنوشت نبودند و به خاطر ناتوانی از کسب آزادی مستقل، استدلال نکردند که اگر قرار است پوتین و مدودف حاکم بر سرنوشتشان باشند، ترجیح می دهند به کمک آمریکا، نظامی دموکراتیک برقرار نمایند، مگر علت موفقیت دخالت آمریکا، این وضع سرکوبگر و وابستگی تحمل ناپذیر نبوده است؟ و مسئله ی اصلی ناخشنودی مردم نیست؟ حالا چرا ما انتخابات خود را با آنها مقایسه می کنیم.
ما که ناگزیر نیستیم به آمریکا اتکا کنیم تا حق خود را از حکومتی مستبد و دست نشانده چون روسیه بگیریم؟ کشور ما کشوری مستقل است، پس چرا با مستند شعله های رنگارنگ قصد همذات پنداری داریم؟ این چه تبلیغی است که در آ ن ناراستی و خودزنی عیان است؟ چرا خود را حقیر و خوار می کنیم. این مستندها اذهان ساده را فرا می گیرد و تازه فراموش نکنیم که انقلاب های صدساله ی اخیر ایران و جنبش های مهم درون زا- جدا از حرکت های تحت تاثیر مشی چپ چریکی و مقلد دیگران - همگی مخملی بوده اند و اتفاقاًٌ باید خود تحت تاثیر انقلاب مشروطه، جنبش ملی شدن نفت و به ویژه انقلاب اسلامی سال 1357 ما بوده باشد! مردم ما در ذهن خود برای استقلال شان اهمیت قائلند. برای تبلیغاتی توتالیتاریستی تیشه به ریشه ی خود نزنیم.
در مقدمه ی کتاب پیر بوردیو با برگردان دکتر فکوهی به نام "درباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم" یادداشتی است که از همان آغاز به نکته ای شایسته تاکید می کند: آیا سخن گفتن از تلویزیون و مطبوعات در دورانی که ما با قدم های شاید بیش از حد شتاب زده به سوی رسانه های دیگر و شبکه ای شدن جهان و بالا گرفتن رفتارهای شبکه ای شکننده غیرقطعی مبهم پیش می رویم نباید ما را به سوی بحث دوباره ی شیوه های جدید کنش متقابل و تبادل اطلاعات و هژمونی های ناشی از تولید و توزیع اطلاعات نادرست "اطلاعات گمراه کننده" یا "عدم اطلاعات" پیش ببرد. اگر شیوه های کلاسیک تبلیغ برای جامعه ی روستایی و عقب مانده کارآمد است، بخش عظیم ساکنان شهرهای بزرگ و اقشار تحصیلکرده نه تنها اثری ندارد بلکه مایه ی بدبینی فزاینده نسبت به اغراض سیما خواهد شد.

 

منبع: خبر آنلاین | تاريخ: 1388/08/02
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد