آیا من (فقط) یک مستندسازم؟ واقعیت اش این است که نمی دانم. آیا دیگران من را به عنوان یک مستندساز می شناسند؟ یا از این حرفه فقط نامش را به عاریه گرفته ام، چون فکر می کنم یک ُپز روشنفکری درش هست. اصلاً آیا مستندسازی واقعاً یک حرفه است، یا بیشتر یک علاقه است؟ یک دغدغه است، یا ...
شاید فکر نمی کنند که عدم رعایت حقوق مولف روزی دامنگیر آنان خواهد شد، اما من اکنون فریادشان در آینده را می شنوم. من صاحب این فیلم هستم و در برابر پدیدآورندگانش و دوستداران بهمن جلالی فقید مسئولیت دارم، پس تا زنده ام از این فیلم دفاع خواهم کرد ...
فیلمسازی تکنفره: چه به دست میآوریم و چه از دست میدهیم
[ روبرت صافاریان ]
در فیلمسازی تک نفره و فردی، در مقایسه با فیلمسازی به عنوان کاری گروهی، چه چیزهایی را از دست می دهیم؟ آشکار است که در نگاه ستایشگرانه نسبت به فیلمسازی تک نفره یک جور هیجان زدگی نسبت به رهایی فرد از جمع وجود دارد و این گونه رهایی شرط هنر متعالی انگاشته می شود.
تراژدی عشق و تنهایی
نگاهی به فیلم مستند "شتر گریان"
[ احمد زاهدی ]
فیلم مستند شتر گریان را می توان یک مستند قوم نگار محسوب کرد. بایام باسورن داوا و لوئیجی فالورینی کارگردان های این مستند، به بهانه ی نمایش تولد و مشکلات رفتاری که برای یک شتر در جنوب مغولستان رخ می دهد، به نوع زندگی، پوشش، خوراک، رفتارها و مناسبات قبیله ای مردم مغولستان پرداخته اند.
برای من مستندسازی بخشی از سینما نیست؛ بخشی از شکل و شیوه ی زندگی معاصر من است. زندگی البته در جامعه ای که چندان به آن وفادار نیستم، سازوکارش را نمی پسندم و با آن دلخوشی ندارم؛ جامعه ای که چندان به سامان نیست؛ آینده ی مرا تامین نمی کند و به من امنیت نمی دهد و ...