روز دوم
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز دوم | پرونده هفتمین دوره (۱۵)

[ هادی علی پناه ]

عروسک کاموایی/ عزت‌الله پروازه
مسئله‌ی انتخاب سوژه و جستجو برای آن به یک طرف، دلیل فیلم‌ساز از به نمایش گذاشتن سوژه نیز می‌تواند گاهی جای سوال باشد نه؟! عروسک کاموایی داستان دختری معلول است که...؟ که خیلی ساده اما تراژیک و دردناک ــ برای ما آدم‌های رمانتیک ــ توانسته راه زیستن را پیدا کند. اما فیلم البته نه در رویکردی متفاوت که بر عکس مثل بسیاری دیگر از مستندهایی از این دست با چنین سوژه‌ای به دنبال جلب توجه و قلقلک دادن احساس ترحم و هم دردی ماست. هم دردی؟ اما در کمال تعجب این حس، حس هم دردی با رگه‌هایی از واقعیت زندگی این آدم به مسیر کاملاً متفاوتی می‌رود و چهره‌ای کاملاً متفاوت از آنچه فیلم‌ساز در نظر دارد از شخصیت فیلم به دست می‌آید. تمامی تلاش‌های فرمی، کیفیت تصویر و چیدن‌ها و ساختن‌ها هم در کمال تعجب نه کمکی به فیلم می‌کنند و نه مانع از آشکار شدن‌‌‌ همان چهره‌ی متفاوت.
همان قدر که دختر معلول داستان با برانگیختن حس ترحم دیگران به مرور راه سوءاستفاده کردن از آن‌ها را یاد گرفته است و با به نمایش گذاشتن وضعیت دردناک خودش راهی برای رسیدن به خواسته‌هایش پیداکرده، فیلم و فیلم‌ساز نیز دقیقاً با دو ترفند هم سطح، کیفیت ظاهری فیلم و استفاده از سوژه‌ی ترحم برانگیز قصد دارند در قالب یک مستند خوب ظاهر شوند... تا به اینجای کار هم کم موفق نبوده.
اما‌‌‌ همان طور که با تمام تلاش‌ها و تمهید‌ها، یا شاید نابلدی‌های فیلم‌ساز چهره‌ی واقعی سوژه پنهان نمانده و به راحتی رگه‌هایی از آن را می‌توان در گفتار و رفتارش پیدا کرد، فیلم نیز دقیقاً به همین اندازه تو خالی بودن خود را لو می‌دهد.

زنجموره/ محمدحسن دامن‌ زن
این حقیقت سختی ست که جنبش‌های فمینیستی، گیاه‌خواری و حمایت از حیوانات اغلب به دلیل فشارهای زیادی که از سوی کلان روایت حاکم بر آن‌ها اعمال‌شده و می‌شود دچار پاره‌ای از زیاده‌روی‌ها و اغراق‌ها شده‌اند که تا حد زیادی طرفداران خود را به انسان‌هایی کاملاً جدا افتاده از جامعه بدل کرده است. این حرف البته در مورد جایگاه دغدغه‌ی آن‌ها و در مقام ارزش گذاشتن بر خواسته‌های ایشان نیست و نخواهد بود. اما یک سری رفتارهای ناشی از سلطه و تجاوز دائمی نظام حاکم باعث بروز رفتارهایی در این اشخاص شده است که به نوعی زبانی کاملاً بیگانه و حتی غیرقابل فهم را در ایشان به وجود آورده.
خب در چنین شرایطی آدمی که زندگی‌اش را چنان وقف حمایت از حیوانات کرده که خانه‌اش ــ از منظر افراد خارج از این دایره ــ دیگر محل مناسبی برای زندگی کردن نیست یا حرف‌هایی که می‌زند در ظاهر چنان در تعارض با رفتارش قرار دارند که باور کردنش حتی غیرممکن می‌شود... وظیفه‌ی فیلم‌سازی که قرار است تصویری از دغدغه‌ها و خواسته‌های آن‌ها ارائه دهد چه باید باشد؟ مسئله باورپذیر نبودن، نشدن و نتوانستن شدن مسئله‌ی عمده‌ی افرادی ست که چنین دغدغه‌هایی دارند. این دغدغه چنان انسانی ست و چنان عمیق که لحظه نمی‌توان نقدی بر آن وارد کرد اما به رفتارهای آدم‌های این وادی چرا. از بیرون آن‌ها درست مثل جوانانی هستند که ساختارهای جامعه را انکار کردند و تنها با تکیه بر همین زیستن بدون قانون و با ابزار موسیقیِ بی‌قانون به ابراز کردن خود پرداختند. جنبش هپی‌ها هم دقیقاً با همین دغدغه‌ها ظهور کردند و شاید تعداد زیاد این جوانان خشمگین اما صلح‌طلب بود که حرفشان را به گوش دیگران رساند و باعث شد که تاثیرگذار باشند.
محمدحسن دامن‌ زن نیز زنجموره را دقیقاً با چنین هدف قابل‌ تحسینی ــ رساندن صدای این آدم‌ها به گوش دیگران ــ ساخته است. اما شاید مشکل در تعداد هنوز بسیار کم این آدم‌هاست یا در شکل مواجه‌ی فیلم‌ساز با دغدغه‌های آن‌هاست که هنوز سخت می‌تواند آن‌ها را در شکلی گسترده‌تر باور کرد و جایگاهی کاملاً موثر به دغدغه‌هایشان بخشید. در هر صورت زنجموره نیز شاید متاثر از وضعیت این آدم‌ها هنوز فاصله‌ی زیادی با یک مستند قوی و تاثیر گذار دارد!

پرتره‌ی یک فیلم‌ساز/ لیلا خلیل‌زاده
به جز شنیدن حرف‌های خود آقای فیلم‌ساز و دیگرانی که در مورد او حرف می‌زنند دیگر چه کار می‌توان کرد؟ چه کار باید کردی وقتی حرف‌های آقای فیلم‌ساز چنین تاریخمند و گسترده‌اند که با این شمای کلی از چیزهایی که می‌گوید به سختی می‌توان به عمق جملاتی که می‌گوید پی برد. و چطور می‌توان این توضیحات کوتاه در مورد او را به هم ربط داد؟
این البته چالشِ شاید همه‌ی فیلم‌هایی ست که در مورد یک شخص، زندگی و کارهای او ساخته می‌شوند. اما در مورد قلندرهایی مثل محمدرضا اصلانی کار حتی سخت‌تر و سخت‌تر هم می‌شود. حالا تمهید خانم فیلم‌ساز برای نزدیک شدن به علایق، کار‌ها و در کل جهان‌بینی آقای فیلم‌ساز/ شاعر چنان در سطح باقی ماند که وقتی حرف‌های اصلانی در مورد اهمیت چشم‌ها و دست‌ها در کارهای او را می‌شنویم بلافاصله در ابتدایی‌ترین شکل ممکن مشتی دست و چشم ببینیم که دارند توی خیابان فال می‌فروشند یا کار دیگری می‌کنند... همین!
این شاید تلاش درستی برای نزدیک شدن به گفته‌های اصلانی باشد اما در سطحی‌ترین و اشتباه‌ترین شکل ممکنش انجام‌شده.

بی‌همگان/ طیب باقر هاشمی
این فیلم بی‌شک از دست رفته‌ترین و ناقص‌ترین فیلم این چند وقت اخیر است. ایده‌هایی عمدتاً ناقص مانده در همه‌ی ابعاد شاید خبر از فیلم‌سازی می‌دهد که در میانه‌ی راه رشد قوه‌ی هنری خود چنین فیلمی را ساخته و یا در بدبینانه‌ترین حالت یکسری اتفاق چنین اتمسفری را سبب شده است. بی‌همگان در نگاه اول فیلمی قابل‌قبول است که تلاش کرده به درک درستی از سوژه و وضعیت کلی او برسد و در این راه تا حدی هم موفق بود یا حداقل در مسیر درست قرارگرفته. اما حجم ایده‌هایی که ناقص مانده یا رهاشده‌اند، ایده‌های عمدتاً بصری و تا حدودی روایی، فیلم را از تبدیل شدن به مستندی خوب بازمی‌دارند. هر چند من ترجیح می‌دهم منتظر فیلم بعدی فیلم‌ساز باشم با این حال بی‌همگان را به عنوان نمونه‌ای قابل‌بحث جزو فیلم‌هایی می‌دانم که باید امکان دیده شدنش را فراهم کرد.

رنجوری/ مهرداد افتخاری
این آدم‌های مانده در پس هزار درد و نتوانستن/ نشدن و این حجم روزافزون مستندهایی که از چنین آدم‌هایی ساخته می‌شود و این نگاه سطحی و دم دستی فیلم‌سازانی که تنها با تکیه بر جذابیت‌های ایده... کار خودشان را ساده می‌کنند و یک سری تصویر و حرف را کنار هم می‌چینند. شاید مستندهایی از این دست خوددارند مثل شخصیت‌های داستان‌هایشان به یک آسیب بدل می‌شوند. مستندهایی که دیگر فقط در ظاهر پتانسیل کافی برای مستندی خوب شدن را دارند و در عمل یکسری حرف تکراری‌اند در مورد یک سری آدم تکراری با سرنوشتی تکراری. شاید از تکرار مداوم این دست مستند‌ها هم باشد که دیگر زندگی پردرد چنین آدم‌هایی ککمان را هم نمی‌گزد! با این حال هنوز کار اصلی بر دوش فیلم‌ساز است. هیچ ایده‌ای، زندگی هیچ آدمی و حتی دردهای هیچ آدمی چنین بی‌اهمیت و تکراری نیست که این مستند‌ها نشان می‌دهند. با این مستند‌ها حتی نامی هم از این آدم‌ها باقی نخواهد ماند اگر دغدغه‌ی اصلی فیلم‌سازان این است!

انتخاب بهترین مستند روز برای روز دوم جشنواره کار سختی ست. اما با این حال سرزمین آمرزش می‌تواند در سایه‌ی نداشته‌هایش چنین عنوانی را به خود اختصاص دهد!
سرزمین آمرزش/ محمدتقی درنشان
باز کردن راهی به گذشته، راهی به روزگار پیشین به وسیله‌ی تنها میراث آن، تنها بازمانده‌ی حقیقی از گذشته برای امروز، از مرگ... ایده‌ای زیبا ست و سرد... و سخت! مرگ، مردگان، گورستان این تنها بازمانده‌های حقیقی از مردمان و روزگاران گذشته چنان خط و نقش پررنگی از گذشته در خود دارند که ندیدنشان، نادیدنشان به نوعی امکان‌ناپذیر است.
فیلم با همین رویکرد ــ جستن گذشته از پسِ مرگ ــ و با هوشمندی قابل‌تحسین ــ آمیختن آن در بستر سرزمینی در دستان دریا و خاک ــ و البته با کمک قطعه‌ها و گفتارهایی از متون کهن تلاش می‌کند تاریخ قشم را از درگاه جغرافیا، اساطیر و البته حجم مرگ به تصویر بکشد. در این مسیر نیز تا حد زیادی موفق است. زمان کوتاه فیلم این پتانسیل را در فیلم قرار داده که در مسیرِ سختِ کلنجار رفتن با خطوط و ردپای پنهان مرگ و گذشته به دام تکرار نیفتد و از سویی، نریشن فیلم که عمدتاً پاره‌هایی از متون کهن است با لحنی درست بخش عمده‌ی روایت فرمیک و غیرخطی فیلم را بر عهده دارد. اما ضربه‌ی اصلی فیلم از کیفیت پایین ساختار بصری فیلم وارد می‌شود. وقتی قرار است صرفاً با یکسری ایده‌های فرمی و حسی و با چنین دیالوگِ غیرمستقیمی با مخاطب مواجه شویم لازم است به جز صدا و ایده‌ی مرکزی، تصویری به‌‌‌ همان اندازه قدرتمند برای کامل کردن این مثلث داشته باشیم. هر چند هنوز هم تصویر فیلم بیش از اندازه غایب و بی‌تاثیر نیست اما تصور مستندی چنین کیفیت در ایده‌پردازی به همراه تصویری به‌‌‌ همان اندازه غنی بسیار وسوسه برانگیز است.
با این حال سرزمین آمرزش مستندی ست که لزوم حضور فیلم‌سازی همتراز با چنین ایده‌ای را گوش زد می‌کند. فیلم‌سازی که برای پروراندن ایده‌ای خلاقانه عناصر لازم را کسب کرده است.

عکس صحنه‌ای است از مستند زنجموره

در همین زمینه بخوانید:
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۴)
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز اول | پرونده هفتمین دوره (۱۳)

پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۲)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۱)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۰) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۹)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۸)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۷) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۶) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۵) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۴) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۳) 
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۲) 
مروری بر شش دوره جشنواره سینماحقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱)

منبع: رای بن مستند | تاريخ: 1392/09/21
 | فهرست مطالب ابتدای صفحه | 
به گروه فيس بوک ما بپيونديد