جنایت مقدس/ حمید کوهپایی
فیلمهایی که بدون هیچ منطق و تمهیدی صرفاً با تهیهی مقداری راش از یک سوژهی منفعل و در شرایط بحرانی به کلی منفعل شده و در نهایت نشستن پست میز تدوین و ردیف کردن راشها در پسِ هم نه به سینما منجر میشود و نه به فرضیههایی میچسبد که در سالهای اخیر فیلمسازی را هر چه بیشتر به پروسهای دم دستی و اتفاقی بدل کردهاند.
وقتی کوچکترین احتمالهای شکلگیری یک خط روایی فرضی هم در نمای بعدی ادامه نمییابد کار از فهم مفهوم سکانس بندی یا طرح مسئله گذشته است. حالا بگذریم از حرفهایی که روی تصویر نسب شدهاند اما کوچکترین ارتباطی به آنها ندارند.
این جمعه/ محمدرضا حاجی غلامی
هیچچیزی به عنوان سوژهی جذاب یا سوژهی غیر جذاب وجود ندارد. بله میشود با اتکا بر ویژگیهای غریب یا شوخ و شنگی یک شخص، یا حتی با تکیه بر تراژدی ضمنی یک اتفاق... مخاطب را برای لحظاتی مرعوب کرد. اما هیچکدام از این مرعوب شدنها را فردا به خاطر نخواهیم داشت. وقتی فیلمساز فاقد هرگونه نگاه مشخص و انگیزهی احتمالی ست و صرفاً با همین چیزها که قرار است مخاطبش را در دام بیاندازد؛ در قدم اول خودش در دام میافتد. پس نمیتوان انتظار اتفاقی ورای همین فیلمهای خنثی و دم دستی را داشت. این رعایت کردن حداقل کادربندی یا تصویر واضح گرفتن هم جزو الفبای سینما ست و به تنهایی هیچ امتیازی فرای فیلم به همراه ندارند.
وقتی برای لحظهای هم از جغرافیای کلیشهها بیرون نمیآییم و سوژهی خود را در حتی یک گیاه خالی از شخصیت و دغدغه و مثله تقلیل میدهیم... فیلم به همان راهی میرود که نه مخاطب و نه حتی خود فیلمساز حوصلهی تحمل کردنش را ندارند!
در جستجوی گمنامی/ علیرضا کرمی
شبیه بیرون کشیدن مرده از جغرافیای مرگ و نسیان به سراغ یک بینام و نشان رفتن، ایدهی مرکزیِ در جستجوی گمنامی ست که در ادامه به یک دغدغهی انسانی، اجتماعی و فرهنگی راه مییابد و در پایان با یک تلنگر از پسِ اتفاقی تراژیک به پایان میرسد. اما از دست رفتهترین سوال فیلم، سوالی که مطرح نشدنش فیلم را تا حد زیادی نصفهکاره باقی میگذارد این است که: آقای حسن رهآورد، از این گمنامی مقصود چه بود و چه حاصل شد؟
با این حال انعطاف در روایت و واردکردن داستان در خرده پیرنگهایی که فیلم را تا حد ممکن از افتادن در دام مصاحبههای بدون اکت خلاص کرده و چالش صورت گرفته در مرحلهی تحقیق، در جستجوی گمنامی را به مستندی درگیر کننده و جذاب تبدیل کرده. مستندی که تا حد ممکن و تا جایی که سوژه ایجاب کرده سعی بر پیچیده کردن روایت داشته و از سویی به خوبی از پتانسیل به دست آمده برای تلنگر زدن به مخاطب استفاده کرده است. اینجا ست که صرف پیدا کردن انسان بزرگی مثل دکتر حسن رهآورد با دغدغههای گوناگون و حتی پیچ و خمهای چنین زندگی کردنی آغشته شده و به بار نشسته است.
روزمرگیهای یک خیابان/ سمانه مرتضوی
حرکت از یک سری تصاویر ساده و انباشته از روزمرگی، قرار دادن یک نطفهی مرکزی ــ البته از جنس همان روزمرگی ــ و کشاندن مخاطب به درون دایرهای که فیلمساز قبلتر رسمش کرده و بعد جا انداختن ضمنی و آرامآرام دغدغه در ذهن مخاطب دستاورد مستند و مستندسازی ست که به ظاهر چیزی جز نشان دادن یک سری تصویر از پشت یک پنجره و نمای یک خیابان در چنته ندارند.
حرکت کردن از سوژهای پیشپاافتاده و یافتن مسیر درست برای ارتباط برقرار کردن با مخاطب با اتکا بر پروسهی تکرار و گذر زمان باعث شده است تا از یک پدیدهی کاملاً بیاهمیت به چالشهای فرهنگی، رفتارشناسانه، اجتماعی و حتی سیاسی برسیم. اما سوال اصلی اینجا ست که چطور میتوان بودن هیچ آگاهی از آنچه رخ خواهد داد و صرفاً با تهیهی یک سری تصویر از یک لوکیشن و با زاویهی دیدی واحد به چنین خط داستانی راه یافت. جواب در منطق سادهی روزمرگی، نگاه تیزبینانه، یافتن مسئلهی جمعی از اتفاقی بیاهمیت و نادیده شده و در نهایت به نمایش گذاشتن آن در قالب و ساختاری مشخص است. قالب و ساختاری که به خوبی برداشتها و استنباطهای مختلف را ممکن میکند. و باز چرا؟ مگر هر پدیدهی انسانی از تاثیر و تاثر چندیدن و چند عامل مختلف به طور همزمان ایجاد نمیشود؟
کوچ/ احمد زرین کلایی
ایده... به تصویر کشیدن سختیهای زندگی آدمهایی که راحتی و آسایش شهر را دوست ندارند و در کنار و با طبیعت زیستن را ترجیح میدهند. ایدهی جزئیتر... به تصویر کشیدن این روند با تمرکز بر یک شخصیت واحد. طرح دغدغه... این شخصیت واحد یک زن باشد. ایده برای ساختار فیلم... هیچگونه دخالتی از سوی فیلمساز صورت نخواهد گرفت. ایدهی فرمی... روایت از زاویهی دید شخصیت زن خواهد بود. ایدهی فرمی جزئیتر... زاویهی دید شخصیت زن حتی پروسهی ساختهشدن فیلم از زندگی او را هم در بر خواهد گرفت. برای همین گروه فیلمسازی به راحتی میتوان داخل کادر تصویر دیده شوند و زن داستان کوچ امسال را میتواند از طرح درخواست فیلمساز برای تهیهی فیلم و آمدن گروه فیلمبرداری شروع کند.
دستاورد... دیالوگ برقرارشده بین زندگی این آدمها و طبیعتی که دائماً با آن گلاویزند تا حد ممکن در بکرترین حالت ممکن روایت خواهد شد. از سویی ایدههای بصری جزئی فیلم که از دیده شدن گروه فیلمبرداری در تصویر ایجادشدهاند در کنار قابها معمولی و البته زیبا از طبیعت بکر فرم زیبایی به فیلم خواهند بخشید... هر چند تصحیح رنگ غلطی که انجامشده قدری از زیبایی این تصاویر کاسته باشد. و در نهایت ما نه درگیر ایدههای فمینیستی شدهایم و نه نگاه بیگانهی شهری را وارد زندگی این آدمها کردهایم. با این همه فیلم موفق خواهد بود تا تصویر درست از چرایی چنین زیستی، سختیهای آن و ارتباط و دیالوگ آدمها با این سختیها و در نهایت طعم زندگی این آدمها از درگاه فیلم به مخاطب منتقل شود! از این رو نظاره کردن تصویر آدمهای در حال طی مسیر کوچ در سکوت خالی از شرح ماوقع کاربردی ست. هر چند چینش سکانسها زمانبندی روایی فیلم را کمی به ریخته باشد!
زمستان، عشق و سایر قوانین/ یاسر خیر
این نگاه بیطرفانه و صرفاً مشاهدهگر از وضعیت آدمها و مشکلاتشان به نفسه چیز خوبی ست. اما چیزی که این مسئله را در قالب سینما قوام میدهد حضور یک فیلمساز با رویکردی مشخص در قالب همان حرفهی فیلمسازی و به زبان سینما ست. عاملی که نبودش زمستان، عشق و سایر قوانین را تا حد زیادی به یک مستند خنثی بدل کرده. در حدی که خود مخاطب باید دست به کار شود و بعد از پایان یافتن فیلم چیزی از پس شخصیت جذاب پیرمرد، مسئلهاش و اتفاقهایی که برایش رخ داد، دست و پا کند. با این حال این فیلم با همین نقص عمده هم بسیار جلوتر از تعداد زیادی از مستندهای امسال جشنواره ایستاده است. حداقل مخاطب دلیلی برای همراه شدن با فیلم دارد!
قاب خالی رویا/ محمد اسکندری
فیلمی که ابتداییترین، پیشپاافتادهترین و کودکانهترین قوانین را رعایت نکرده، در برقرار کردن کوچکترین حس سینمایی الکن است و با روند احمقانهای که در پیشگرفته به شخصیت سوژهی خود توهین میکند، آن را در روندی البته ناخواسته و بلاهت بار به سخره میگیرد و باعث میشد از همین درگاه عدهای دیگر به شخصیت فیلم و کارهایش و زندگیاش بخندند و او را مسخره کنند آیا میتوان عنوان فیلم بگیرد و به سینما بچسبد؟ این همه نه تنها باعث میشود قاب خالی رویاها عنوان بدترین فیلم جشنواره را با خود یدک بکشد... بلکه دوباره همه چیز را متوجه جشنوارهای میکند که در پس این همه ادعا پنهانشده اما از تشخیص کثیف بودن لنز دوربین و ناآگاهی فیلمساز به این مسئله غافل مانده است. سایر ایرادهای وحشتناک فیلم پیشکش!
سایهها هر جا که بخواهند میروند/ سجاد ستوده و میلاد ستوده
بازی با مفهوم کادر در مدیوم سینما، ایجاد ترکیببندیهای بصری جذاب تنها با تلفیق سایه و روشنایی، عمق بخشیدن به فرمهای بصری با استفاده از حاشیهی صوتی، موسیقی و البته ایدههای ساختارشکن در اجرا و منطق صدا، نور، کادر و در نهایت جایگاه دوربین. واردکردن رگهی ظریفی از داستان اما عدول نکردن از ساختار سینمای اکسپریمنتال و در نهایت ارائهی تصویری از روزمرگی، زندگی شهر و در نهایت زیستن در انبوه یک مترو پلیس... اینها همه هر چند در پس ریتم گاهی ناهماهنگ و زمان اندکی طولانی فیلم موفق نمیشوند ارتباطی قوی با مخاطب ایجاد کنند، اما همچنان با فیلمی رو به رو هستیم که در حداقل ممکن نگاهی دقیق به فرم و آگاهی به مفهوم قالبی که فیلم داخل آن باید تعریف شود را از سوی فیلمساز تامین میکند و بعد وارد مرحلهی ایدهپردازی در داخل ساختار مشخص میشود.
این فیلم نه یک تجربه که محصولی ناشی از شناخت درست فیلمساز از تعاریف و بستری ست که قرار است فیلمی بر قالب معیارهای آن ساخته شود. هر چند ارتباط سست مخاطب با فیلم به بیگانه بودن او با مفهوم فیلم اکسپریمنتال هم برمیگردد.
بهترین فیلم روز: تمرین مدارا/ ابراهیم سعیدینژاد
نفسگیر و به کلی دور از انتظار...
فیلم با زبان سینما، تعریف دوبارهی آن و واردکردن آرامآرام سوژه در فرم فیلم آغاز میکند. از بستر ادبیات به سینما وارد میشود و این دو را در هم میتند تا سوژه امکان ابراز شدن پیدا کند. سعیدینژاد با این فیلم نه به سوژه بسنده کرده و نه به فرم... هر دو را با ابزار سینما در دست گرفته و در هم تنیده است تا مخلوقی کاملاً زنده خلق کند. مخلوقی که برآیند همهی عناصر قدرتمندی ست که با چاشنی خلاقیت فیلمساز و غنای سوژه ممکن شده است. تکاندهنده و ناگهانی. این یادداشت پیش از این ادامه پیدا نمیکند تا فیلم بارها و بارها دیده شود و بعد...
عکس صحنهای است از فیلم مستند تمرین مدارا.
در همین زمینه بخوانید:
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۲۰)
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز چهارم | پرونده هفتمین دوره (۱۹)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۸)
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز سوم | پرونده هفتمین دوره (۱۷)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۶)
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز دوم | پرونده هفتمین دوره (۱۵)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۴)
نگاهی به بخشی از مستندهای نمایش داده شده روز اول | پرونده هفتمین دوره (۱۳)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۲)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۱)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱۰)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۹)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۸)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۷)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۶)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۵)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۴)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۳)
پیشنهاد مستندبینی در جشنواره سینما حقیقت | پرونده هفتمین دوره (۲)
مروری بر شش دوره جشنواره سینماحقیقت | پرونده هفتمین دوره (۱)